پدر امیر خانی: مطمئنم که پژاک امیر را ربوده و به کشتن داده است

  • ۲ سال قبل

دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در ادامه گفتگوهای مستمر خود با خانواده قربانیان جنایات گروه پ ک ک/ پژاک با «پدر امیر خانی» یکی دیگر از قربانیان گفتگویی را ترتیب داده است.

یکی از رویکردهای ثابت گروه هایی شبه نظامی چون پ ک ک/ پژاک است که بعد از یک یا چندسال از کشته شدن کودکان، به خانواده ها اطلاع می دهند که فرزندانشان کشته شده و در اغلب موارد هم از محل دفن آنها خبری نمی دهند.

بنا به گفته اکثر خانواده ها، پژاک معمولا به آنها فشار آورده که چرا با رسانه ها در خصوص فرزندانشان گفتگو کرده اند، تا بلکه آنها بتوانند در سایه سکوت رسانه ای، کماکان به «نقض حقوق شهروندان کردی» ادامه دهند.

یکی دیگر از نکات قابل تامل این است که رویکرد گروه های شبه نظامی چون پژاک در استفاده از کودکان در جنگ، بر خلاف تعهدی است که آنها در «کنوانسیون ژنو» مبنی بر عدم استفاده از کودکان کمتر از ۱۸ سال داشتند.

شاید بتوان فریب و ربایش نوجوانان، جوانان و البته کودکان کُرد و سپس مسلح کردن و استفاده از آنها برای اغراض و منافع رهبران گروه های شبه نظامی چون پژاک و پ ک ک را تنها دستاورد و هدیه مدعیان دفاع از حقوق مردم کُرد دانست.

در واقع این اقدامی ناقض حقوق بشری است که این گروه ها به طور مستمر به انجام آن اصرار می ورزند.

متن کامل گفتگو به شرح زیر است:

من خودم ۷ سال به عنوان ایثارگر در جنگ تحمیلی حضور داشتم، امیر هم در آن روزهای آخر به تازگی وارد خدمت سربازی شده بود.

امیر به شدت پسری آرام و سر به زیر و بسیار وابسته به خانواده بود.

تا جایی که توانسته بودم از فراهم کردن هیچ چیزی برای فرزندانم دریغ نکرده بودم، امکان نداشت امیر با تصمیم خودش عضو پ.ک.ک شده باشد و من مطمئنم که پسرم را ربوده و به اجبار عضو خودشان کردند.

زمانی که امیر ناپدید شد تنها یکبار با ما تماس گرفتند و اعلام کردند پسرم عضو آنها شده است. باور کردن این قضیه برای من خیلی سخت بود، چرا که امکان نداشت پسرم چنین کاری انجام دهد.

پس تصمیم گرفتم به دنبال او بروم تا بتوانم پیدایش کنم ولی متاسفانه طی چندین مرتبه مراجعه به آنجا هیچ چیز به جز توهین و تهدید دستگیرمان نشد چه برسد به اینکه پسرمان را ببینیم.

از آن روز به بعدهم یک چشممان خون و یک چشممان اشک است.

تقریباً پس از دو سال از ناپدید شدن پسرم فقط یکبار با ما تماس گرفتند و گفتند که امیر در شنگال کشته شده است چراغ خانهٔ مان با آن خبر خاموش شد.

پسری که قرار بود در این سن و سال پیری عصای دستم باشد الان زیر خروارها ها خاک است.

خانواده ما به چه جرمی باید داغدار پسر ناکامش باشد؟ چه کسی جوابگوی این داغ بر خانواده ما هست؟

چرا گروه هایی چون پژاک به خودشان اجازه میدهند که با خانواده های کرد ایرانی چنین کاری کنند؟

 

* دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در خصوص این افراد همچنان به پیگیری های خود تا دست یابی به نتیجه ای مشخص از سرنوشت نامعلوم شهروندان کرد گرفتار شده در گروه های شبه نظامی ادامه می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کُردی

آخرین مطالب