ناگفته‌های دو دختر ایرانی عضو سابق پ.ک.ک در مورد تجاوز جنسی اوجالان

  • ۳ سال قبل

ترحمه از دیدبان حقوق بشر کردستان ایران

در بازجویی از یک دختر عضو سابق پ ک ک به نام سارا اهل ماکو آشکار شد که در خانه‌های بازسازی فکری اوجالان با زور به دختران تجاوز می‌کنند. این دختران تصور می‌کردند عبدالله اوجالان برای آزادی زنان و دختران تلاش می‌کند اما او به زنان تجاوز می‌کرد و بعضی از این زنان ناچار می‌شدند عملیات انتحاری انجام دهند و عده‌ای نیز به دنبال فرصتی برای فرار  بودند.

 

نحوه دستگیری سارا در استانبول

گزارشات حاکیست، روزنامه‌نگاری به نام امین کوراوغلو از روزنامه صباح، با بررسی‌های پلیس استانبول در اینترنت مطلبی عجیب به دست می‌آید. این نوشته از طرف اعضای پ.ک.ک. و کنگره خلق  بین قندیل و آلمان و توسط یک کادر پ ک ک با نام سازمانی (آسمان) زکی اوزتورک رد و بدل شده است و مشاهده ‌می‌شود که اوزتورک در نهم ماه مه میلادی با نشانی rotana-72@hotmail.com  در ارتباط بوده است. پلیس با بررسی  I P متوجه می‌شود فردی با نشانی مذکور در استانبول وارد اینترنت شده و دستگیر می‌‌شود. در بازجویی‌ها مشخص ‌می‌شود این فرد در سال‌های 1993 تا 2000 با کد سازمانی (بصه) عضو پ ک ک بوده، اصالتا ایرانی است. او سارا نام دارد و اهل شهرستان ماکو است. سارا پس از دستگیری در استانبول مطالب مهمی را در مورد درباره عبدالله اوجالان که در جزیره امرالی است به پلیس می‌دهد.

تجاوز جنسی به نام بازسازی فکری

سارا  ا در سال 1993 در شهرستان ماکو به عضویت پ.ک.ک. در آمد و در سال 1995در سوریه و در آکادمی معصوم کورکماز آموزش سیاسی و ایدئولوژیک را سپری کرد. او ‌می‌گوید که اوجالان هر دو روز یک بار به کمپ ‌می‌آمد و آموزش ‌می‌داد .اوجالان شخصا دختران را برای بازسازی فکری انتخاب ‌می‌کرد و به خانه خود ‌می‌برد. اوجالان به آنان ‌می‌گفت “شماها برای حزب مهم هستید و به همین سبب هم من شماها را آزاد خواهم کرد و در سایه‌ی من آزاد ‌می‌شوید” و ‌می‌گفت: “با چشم مردانگی به من نگاه نکنید”.

 

تجاوز به نام آزادی

سارا اسامی ده دختری را که در خانه‌ی اوجالان مانده بودند افشا کرد و افزود: زمانی که در سال 1999 در قندیل بود دختری بنام دل‌آرا، عضو پ ک ک، خودش اعتراف کرد زمانی که برای آموزش به سوریه رفته بود توسط اوجالان مورد تجاوز قرار گرفته و بعدا شنیده که این دختر یعنی دل‌آرا نیز از پ.ک.ک. فرار کرده است.

سارا در ادامه اعتراف کرده عبدالله اوجالان درخانه‌ی خود در سوریه به دخترانی که به خانه می‌آورد تجاوز ‌می‌کرد و کسانی که اعتراض  و یا این رابطه را افشا می‌کردند به اتهام جاسوس سر به نیست ‌می‌کرد.

 

ابتدا شمدین ساکیک (زکی) و سپس اوجالان تجاوز کرد

طبق اعترافات سارا ‌می‌گوید یکی از دوستان اصالتا ایرانی‌‌اش توسط اوجالان مورد تجاوز قرار گرفته و این گونه ادامه می‌دهد: سیما با نام سازمانی مهاباد که در شمال عراق رفت و آمد ‌می‌کرد ابتدا توسط زکی (شمدین ساکیک) مورد تجاوز قرار گرفت و پس از مدتی در سوریه موضوع را به اوجالان شکایت ‌می‌کند اما اوجالان عصبانی ‌می‌شود و ‌می‌گوید: چگونه به فرماندهان من تهمت ‌می‌زنی؟ مگر شما جاسوس هستی؟ آیا از طرف کسی هدایت ‌می‌شوی؟ و در ادامه ‌می‌گوید “بیا من را ماساژ کن” … و بعدا بارها به سیما تجاوز کرد.

سارا ‌می‌گوید زنان پ.ک.ک. کارهای اوجالان را از جمله شستن لباس‌های او، اتو کردن، حمام، ماساژ، کارهای آشپزخانه .. را انجام ‌می‌دادند .

روزی به سارا و برای کمک به کارهای آشپزی در کنار آشپزی به نام دیلان ارض‌روم وظیفه را محول می‌کنند. سارا ‌می‌گوید: من به آشپزخانه اوجالان رفتم و در این حین اوجالان به آشپزخانه آمد. اوجالان به من سلام داد و من هم سلام دادم و دست هم دادم. به من گفت: چرا بی‌جان و ترسو هستی؟ مگر دیدگاه شما را نسبت به خودم عوض نکرده‌ام و به من مثل یک پدر و برادر بزرگ نگاه نکن و من را با دیگران مقایسه نکن من از هر کسی برترم و من خودم را آموزش ‌می‌دهم و عاقل هستم .

من در برابر حرفهای اوجالان هیچ واکنشی نشان ندادم و به همین سبب هم برای برطرف کردن غریزه‌اش مرا انتخاب نکرد.

یک زن دیگر در اعترافاتش ‌می‌گوید: اوجالان شب به خوابگاه ما ‌می‌آمد و به زنان ‌می‌گفت: شماها در سایه من آزادی را بدست ‌می‌آورید و زمانی که در خانه‌هایتان بودید در این حد نبودید و در سایه من ‌می‌توانید حرف بزنید و ‌می‌توانید از سیاست حرف بزنید و شماها مجبور هستید مرا دوست داشته باشید و تنها باید عاشق من باشید و من شخصیت‌های جدیدی برای شما ایجاد می‌کنم و عشق یعنی، عشق به رهبر و مجبور هستید که رهبرتان را دوست داشته باشید. اوجالان زمانی که در برابر ما حرف می‌زد همیشه به شکم و شرمگاهش دست می‌زد. یعنی برای ما ارزش و احترام قائل نبود. این رفتار اوجالان در میان دختران پسندیده نبود و با اقداماتش پیامی که به دختران می‌داد این بود که شما به من تعلق دارید و در سایه من آزادی را به دست می‌آورید و تنها من هستم که شماها را آزاد ‌می‌کنم .

 

تنها اوجالان نبود که تجاوز ‌می‌کرد بلکه فرماندهان هم به دختران تجاوز ‌می‌کردند

سارا افزود: زمانی که من در حزب بودم شخصی بنام اجل گویی (نامبرده در سال 2004 با عثمان اوجالان و نظام‌الدین تاش فرار کرد و در حال حاضر در شهر کویه مستقر است)، فرمانده گروهان، به دختری به نام بریوان تجاوز کرد. حمید، راننده اوجالان که  اهل سوریه بود هم به دختری به اسم ریحان تجاوز کرد. زمانی که من در پ.ک.ک. بودم به من هم تجاوز کردند. یک شب در خانه‌ای در یک روستا ماندیم چون خانه کوچک بود ناچار شدم با کسی به نام شریف در یک اتاق بخوابم. نصف شب، وقتی در خواب بودم یک سیلی محکم به صورتم زد. از خواب پریدم اما هنوز حواسم خوب جمع نبود. مشاهده کردم که شریف به من تجاوز می‌کند و در آن حین به فکر تجاوزها در پ ک ک افتادم . خواستم مقابله کنم اما زورم به او نرسید. به فکر قتل‌های ناشی از آن در پ.ک.ک افتادم لذا از ترس اینکه مبادا مرا به جاسوسی متهم کنند موضوع را با فرمانده در میان نگذاشتم و فکر انتحار به ذهنم رسید و ‌می‌خواستم با اسلحه خودکشی کنم. یک بار با کلاشنیکف به شکم خودم زدم اما گلوله از جای خالی شکمم گذشت اما نمردم و بیست روز در بیمارستان شهر اربیل بستری بودم و زمانی که خوب شدم به کوه برگشتم و عثمان اوجالان از من پرسید که چرا خودت را زدی ؟من مسئله تجاوز را نگفتم و خیلی به من فشار آوردند .

 

اگر مرا تحویل ایران بدهید، اعدام ‌خواهم شد

من از دولت ترکیه در خواست پناهندگی سیاسی دارم و نمی‌خواهم به ایران برگردم چون در صورت برگشتن، دوباره در باره فعالیت‌های پ.ک.ک. از من بازجویی خواهند کرد و در این زمینه نمی‌توانم به صورت لازم از خودم دفاع کنم و اعدام خواهم شد.

 

به آیتن چ. هم تجاوز کردند

آیتن چ. در سال 2006 فرار کرده است. او نیز در مورد تجاوز به دختران در خانه اوجالان در سوریه اعتراف کرده است. دل‌آرا و لیلا هم در بازجویی پلیس مبارزه با ترور در استانبول درباره تجاوز اوجالان به دختران اعتراف کرده و می‌گوید: همیشه دختران باکره و زیبا را به خانه اوجالان ‌می‌فرستادند و اوجالان به دختران وحشی‌‌صفت و گندمی رنگ خیلی علاقه داشت. آپو یک روز مرا برای ماساژ صدا کرد و گفت: من شما را به طرف آزادی هدایت می‌‌کنم. تابوها و زنجیرهای بردگی شماها را ‌می‌شکنم. شب دوباره مرا صدا کرد و این بار چاره‌ایی نداشتم و دختربودنم را از من گرفت.  بعدا دو بار با من همبستر شد.

منبع:

https://www.haber7.com/guncel/haber/748105-ocalanin-tecavuzlerini-anlatti

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کُردی

آخرین مطالب