لیلا در یک کشور غریب با یک همسر بیکار زندگی کند

  • ۲ سال قبل

لیلا مجرب درگیر یک ازدواج ناموفق شد و همین امر باعث شد رفته رفته تحت تاثیر وعده‌های پژاک قرار بگیرد؛

لیلا پس از جدایی از همسرش یک روز ناگهان خانه را ترک کرد و دیگر بازنگشت، خانواده‌اش مدت ها همه جا را به دنبالش گشتند ولی هیچ اثری از او پیدا نکردند تا اینکه با خبر شدند اعضای پژاک دخترشان را فریب داده اند. بلافاصله به دنبالش رفتند اما زمانی که به مقر آنها رسیدند در کمال بی‌تفاوتی گفتند که: دخترتان پیش ماست اما بی فایده است! چون امکان ندارد اجازه بدهیم که او برگردد، شما هم وقت خود را تلف نکنید و برگردید.

فمینیسم حاکم  در پژاک  به زن هیچ نداده است. آنچه که پ.ک.ک و پژاک به آن دامن زدند و ایدئولوژی سکولار کمونیست اوجالان است که پایه‌گذار این خشت کج و بناى کج بوده، که  بى بندوبارى و ابتذال زنانه را در پی داشته است.

زن را به ابتذال کشانده‌اند و داخل خانواده او را هم اصلاح نکردهاند. مکرر آمار و اسنادی دال بر میزان بالاى زن آزاری‌ها و شکنجه‌ها و بى مهری‌ها منتشر شده است. اقدامات پژاک در مورد زن و بى بندوبارى و به ابتذال کشاندن زنان موجب شده است که خانواده سست بشود؛ بنیان خانواده متزلزل بشود؛ اکنون با این فرهنگ ، از همه ى دنیا هم طلبکارند؛ در حالى که باید بدهکار باشند! فرهنگ بی بندوباری  در مورد زنان باید در موضع مدافع قرار بگیرد؛ باید از خودش دفاع کند؛ باید توضیح بدهد.

موارد متعددی از این دختران و زنان وجود دارند که به دلیل سرخوردگی و مشکلات خانوادگی گاهی اوقات فریب وعده‌های پوشالی این گروه ها را می خورند و به امید رهایی از مشکلات خود به عضویت این گروه ها در می آیند، به عنوان مثال لیلا مجرب یکی از همین زنانی است که به دلیل مشکلات و آسیب هایی که در زندگی زناشویی اش ایجاد شده بود با فریب پژاک تن به عضویت داده بود که همین عمل باعث از هم پاشیدگی زندگی دو خانواده شد.

نزدیک به ۴ سال هیچ خبری از لیلا نبود تا اینکه خودش با خانواده تماس گرفت و گفت در آن زمان فریب وعده های آنها را خورده و در ابتدا به او گفته بودند در آنجا می‌تواند زندگی راحتی را داشته باشد، اما زمانی که به عضویت آنها در آمده بود فهمیده بود که هیچکدام از آن حرف ها واقعیت ندارد و به همین خاطر توانسته بود همراه با یک پسر دیگر در آنجا فرار کند. البته بعد از فرارشان با یکدیگر ازدواج کرده بودند اما چون آن پسر در ترکیه تحت تعقیب بود و نمی توانست به جایی برگردد، به ناچار در یکی از شهرهای عراق زندگی می کنند. پدر لیلا در این رابطه بیان کرد که: من نمی دانم این چه تصمیمی بود که دخترم گرفت! هیچ وقت کمبودی در زندگی نداشت ولی الان مجبور است در شرایطی سخت در یک کشور غریب با یک همسر بیکار زندگی کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کُردی

آخرین مطالب