سرهنگ سعید اسدیفر از کردهای سلماس و نویسنده دهها عنوان کتاب از جمله کتاب “سرزمین کرمانج ها” در صفحه 250 در مورد اقدامات و نهایتا کشته شدن ارشد مامدی مشهور به اَشو در استان آذربایجان غربی به ویژه منطقه قطور مینویسد و میگوید در دهه چهل میلادی مواد مخدر از ترکیه به صورت قاچاق وارد ایران میشد و ژاندارمری شاه نیز به جای مقابله با آن، در گسترش مواد نقش مهمی ایفا میکرد و عملا دست قاچاقچیان مواد را باز گذاشته بود. همچنین متداول بود ماموران حین بازجویی متهم را تحت فشار قرار میدادند که عمدا بگوید مواد را از فلانی (نام فردی ثروتمند را مامور عمدا به وی میگفت) گرفتهام و از این طریق آن فرد ثروتمند را ناچار میکردند بین دستگیری و زندان و دادن رشوه سنگین یکی را انتخاب کند. یکی از قاچاقچیان مواد مخدر اشو مامدی بود که با ماموران درگیر شد و فرار کرد. پس از آن که ژاندارمری به زن و مادرش بیحرمتی کرد، دست به اسلحه برد و شب و روز در کوهها بود. درگیریهای وی با ژاندارمری به تیتر اصلی روزنامههای سراسر و گاهی منطقه تبدیل میشد.

نویسنده میگوید اشو در یک مورد در روستایی که چند مامور ژاندارمری حضور داشتند بیش از 30 نفر از جمله ماموران را به قتل رساند. این موضوع در رسانههای خارجی نیز انعکاس یافت و شکست ژاندارمری شاه در حملات متعدد در برابر اشو و افرادش بحث داغ بود. این موضوع سبب ناراحتی شاه میشود و به تیمسار اویسی دستور میدهد “یا غائله اشو را تمام کند یا بی درنگ استعفا دهد”. تیسمار اویسی از تیسمار ورهرام بازنشسته و اصالتا اهل منطقه درخواست کمک میکند. آنها تصمیم میگیرند سنار مامدی، ازچهرههای مشهور منطقه و عموی اشو، را دستگیر کنند. به صورت محرمانه برای چنگیز پسر سنار و از همراهان اشو پیام میفرستند یا باید اشو را به قتل برسانی یا پدرت را اعدام میکنیم. بدین ترتیب چنگیز اشو را کشت، سنار آزاد شد و تیمسار اویسی توانست خواسته شاه را برآورد کند.
ماندی ها کلا ضد ایرانند و همیشه با دشمن همکاری کردند هم اشو و سنار خاین بودند . از سلماسی ها بپرسید بهتون می گن .ضمنا فاقد راهبرد سیاسی اجتماعی بودند و فقط دنبال منافع خودشان بودند
خیلی غلطع خیلی