کودکی که هرگز به خانه بازنگشت؛ امید حسینی، نوجوان ۱۶ ساله اهل کامیاران، قربانی جدید سیاستهای ضدانسانی گروه پژاک شد. درحالیکه کنوانسیونهای بینالمللی، استفاده از کودکان در درگیریهای مسلحانه را جنایت جنگی میدانند، پژاک و پ.ک.ک با بیاعتنایی به این تعهدات، همچنان نوجوانان کُرد ایرانی را در مسیر جنگ و مرگ قرار میدهند. روایت مرگ امید، تنها یک نمونه از صدها کودکسرباز گمشدهای است که در سایهی ایدئولوژیهای افراطی و سکوت جامعه جهانی، قربانی میشوند.
گزارش اختصاصی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران – دکتر زانا صادقی
پنجوین، اقلیم کردستان عراق – تیرماه ۱۴۰۴
رسانهی رسمی گروه شبهنظامی پژاک، وابسته به گروه پ.ک.ک، خبر کشتهشدن یکی از نیروهای خود به نام سمکو کوبانی (نام اصلی: امید حسینی) را منتشر کرد؛ نوجوانی ۱۶ ساله اهل کامیاران که بهگفتهی خودِ پژاک، سالها پیش در سنین پایین جذب این گروه شده و تحت آموزشهای نظامی ویژه قرار گرفته بود.
گزارش پژاک، که سعی دارد از کشتهشدن یک نوجوان کُرد ایرانی حماسهای بسازد—اما سرشار از شواهد مستند است—اعتراف میکند که این نوجوان پیش از رسیدن به سن قانونی وارد صفوف شبهنظامیان پژاک شده و پس از «آموزش تکتیراندازی» و سایر فعالیتهای نظامی، برای عملیات مسلحانه به کوهستانهای مرزی ایران اعزام شده است.
نقض فاحش حقوق کودکان در قالب مبارزهی مسلحانه
طبق تعهدات حقوق بینالملل، استفاده از کودکان زیر ۱۸ سال در فعالیتهای نظامی، بهویژه درگیریهای مسلحانه، نقض جدی اصول بشردوستانه و ناقض کنوانسیونهای متعدد جهانی از جمله کنوانسیون حقوق کودک و پروتکل اختیاری مربوط به مشارکت کودکان در درگیریهای مسلحانه است که هر دو بهصراحت بهرهگیری از کودکان در نیروهای جنگی را ممنوع کردهاند.
گروه پژاک در سالهای گذشته بارها و در قالب بیانیههای رسمی، از جمله در چارچوب تعهدات بینالمللی در ژنو، متعهد شده بود که از بهکارگیری کودکان در نیروهای خود دست بردارد. با این حال، گزارش رسمی منتشرشده دربارهی سمکو کوبانی، سندی علنی و خدشهناپذیر از تداوم این سیاست ضدانسانی است.
از کوبانی تا زاگرس؛ مسیر ایدئولوژیک و نظامیسازی نوجوانان
بر پایهی محتوای منتشرشده توسط رسانهی رسمی پژاک، امید حسینی در سن ۱۶ سالگی به این گروه شبهنظامی پیوسته و در سال ۲۰۱۸ وارد آکادمی آموزش تکتیراندازی شده است؛ فرآیندی آشکار از نظامیسازی کودکان که در تضاد کامل با موازین اخلاقی و حقوق بینالملل قرار دارد.
همچنین، ادبیات ایدئولوژیکی حاکم بر متن، آشکارا نشاندهندهی تلاش سیستماتیک پژاک برای شستوشوی مغزی و استفادهی ابزاری از احساسات میهندوستی نوجوانان است.
پژاک با شیوههای روانشناختی کنترل ذهن، هویتی جنگطلبانه به او میبخشد و مسیر بازگشت به زندگی عادی را از کودکان سلب میکند.
این در حالی است که پژاک به این سؤال مهم نیز پاسخ نمیدهد:
«ثمرهی چندین سال فعالیت مسلحانه، ترور، زندگی در تونل، فریب جوانان کُرد ایرانی و در نهایت اعلام خبر مرگ آنها، برای جامعهی کُردی در ایران چه بوده است؟ شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، توسعهیافتگی و… مناطق کردنشین ایران دقیقاً چه تفاوت معناداری با زمان پیش از تأسیس این گروه تروریستی کرده است؟ و اینکه سیاست فریب، اغفال، و به کشتن دادن جوانان کُرد ایرانی، قرار است تا چه زمانی در این گروه ادامه داشته باشد؟»
ساختاری واحد، عناوین متعدد؛ شگرد فرار از حقیقت
در رسانههای وابسته به پژاک، پس از اعلام خبر هدف قرار گرفتن امید حسینی با یک پهپاد انتحاری، در گزارش دیگری از جانباختن یک جوان کُرد ایرانی دیگر در مناطق استقرار پ.ک.ک و در جنگ با ترکیه خبر داده شد.
مشخصات این جوان کُرد ایرانی طبق اعلام رسانههای پ.ک.ک و پژاک به شرح زیر است:
-
نام سازمانی: دنیز گزمیش
-
نام و نام خانوادگی: جهانگیر سلطانی
-
محل تولد: خوی
-
نام پدر و مادر: امین – لطیفه
-
تاریخ و مکان جانباختن: ۲۹ مارس ۲۰۲۵ / زاپ
و در گزارش شاخهی نظامی پ.ک.ک موسوم به HPG چنین آمده است:
«رفیق ما دنیز گزمیش، در منطقهی مقاومت تپهی آمدیه، واقع در منطقهی شهید دلیل در غرب زاپ، جایی که مبارزات فدایی (عملیاتی مشابه عملیات انتحاری گروههایی همچون داعش)، گریلاگری مدرن و تاکتیکهای غنی به اوج خود رسید و تاریخ آفرید، تحت تأثیر حمله با سلاح شیمیایی دشمن قرار گرفت. او مدتی تحت درمان بود و برای زندگیاش مبارزهای قوی انجام داد، اما با وجود تمام تلاشها، در تاریخ ۲۹ مارس ۲۰۲۵ به شهادت رسید.»
گزارش تحقیقی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران نشان میدهد برخلاف ادعاهایی که گاه از سوی سران پژاک بیان میشود، پ.ک.ک، پژاک و ی.پ.گ در سوریه همگی بخشی از یک ساختار واحد سازمانی هستند که بهصورت توزیعی و تحت هدایت متمرکز پ.ک.ک فعالیت میکنند.
این گزاره تنها محدود به این دادهها نیست بلکه پیشتر نیز مصادیق متعددی از این درهمتنیدگی سازمانی توسط دیدبان حقوق بشر کردستان ایران مستند و گزارش شده است.
ابهام در مرگ، تردید در پاسخگویی
این موضوع زمانی اهمیت مییابد که پس از فرمان اوجالان مبنی بر لزوم خلع سلاح پ.ک.ک، سایر اجزای آن با توجیهات مختلف خود را جدا از پ.ک.ک معرفی کردند؛ تا جایی که نمایش سلاحسوزی، بیش از آنکه به واقعیت نزدیک باشد، یک پروژهی چندوجهی تبلیغاتی–تاکتیکی به نظر میرسد.
در ارتباط با هدف قرار گرفتن خودروی امید حسینی، ابتدا منابع محلی در اقلیم کردستان اعلام کردند که پهپاد انتحاری، که باعث مرگ وی شده، توسط ارتش ترکیه هدایت گردیده است.
اما چند روز بعد، موضع پژاک تغییر کرد و اعلام شد که عامل حمله، ایران بوده است.
این چرخش مواضع، به تحلیل بسیاری از ناظران، نه ناشی از کشف حقیقت، بلکه تابعی از روابط سیاسی و امنیتی میان پ.ک.ک و ترکیه است.
در هر حال، در این درگیری سیاسی و اطلاعاتی، قربانی اصلی، امید حسینی است؛ نوجوانی که باید در کلاس درس مینشست، نه در میدان جنگ.
پژاک و الگوی تکرارشوندهی استفاده از کودکان
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران طی سالهای گذشته بارها و از طرق مختلف، از جمله در قالب گزارشهای مستند، هشدار داده است که پژاک و گروه بالادستی آن، پ.ک.ک، بهصورت سیستماتیک از کودکان کُرد ایرانی در فعالیتهای نظامی خود استفاده کردهاند.
این هشدارها بهصورت خاص در کتاب مستند The Lost گردآوری شدهاند.
این کتاب، که بر پایهی تحقیقات میدانی و کتابخانهای تدوین شده، نشان میدهد شمار قابل توجهی از کودکان کُرد ایرانی در سالهای گذشته جذب این گروهها شده و پس از مدتی ناپدید شدهاند.
سرنوشت بسیاری از این کودکان همچنان نامشخص است؛ نه مشخص است که آیا زندهاند، و نه اگر جانباختهاند، چگونه، کجا و در چه شرایطی این اتفاق افتاده و اکنون پیکر آنها کجاست؟
البته مورد امید حسینی برای پژاک یک افتخار محسوب میشود! چراکه از معدود مواردی است که پژاک بلافاصله پس از کشتهشدن یکی از اعضایش، با درج خبر، این مسئله را پذیرفته است؛ رفتاری متفاوت که شائبهی تلاش پ.ک.ک برای جلوگیری از خدشهدار شدن پروژهی پر از ابهام اعلام خلع سلاح را تقویت میکند.
تحلیل رفتار ترکیه نشان میدهد اغلب عملیاتهای آن کشور در سالهای اخیر، با استفاده از پهپاد و هدف قرار دادن افراد خاص انجام شده است.
با این حال، پژاک در بسیاری از موارد پیشین، چند سال پس از کشتهشدن اعضای کُرد ایرانی، خبر آن را اعلام میکرد.
اعلام زودهنگام خبر جانباختن امید حسینی، بر ابهامات موجود افزوده است.
مسئولیت حقوقی دولتها و نهادهای بینالمللی
با توجه به اسناد موجود، دولتهای منطقهای از جمله جمهوری اسلامی ایران و دولت اقلیم کردستان عراق، موظف به پیگیری حقوقی این موارد و پیشگیری از تکرار آن هستند.
همچنین، سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف، دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، و دادگاه بینالمللی کیفری میتوانند و باید نقش نظارتی و مداخلهای جدی در این پرونده ایفا کنند.
پژاک و پ.ک.ک با جذب سازمانیافتهی کودکان، آشکارا قوانین بینالمللی حقوق بشر را نقض کردهاند.
مطابق مادهی ۸ اساسنامهی رم (اساسنامهی دادگاه کیفری بینالمللی)، استفاده از کودکان زیر ۱۵ سال در جنگ، جنایت جنگی محسوب میشود؛ و حتی در مورد کودکان بالای ۱۵ و زیر ۱۸ سال نیز، مسئولیتهای مدنی و اخلاقی سنگینی برای گروههای مسلح ایجاد میشود.
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران بهعنوان نهادی ناظر و مستقل
بر موارد زیر تأکید دارد:
-
تحقیق مستقل و بینالمللی دربارهی چگونگی جذب امید حسینی، نوجوان ۱۶ سالهی کُرد ایرانی، به گروه پ.ک.ک و پژاک.
-
افشای فهرست کودکان جذبشده توسط پژاک و مشخصشدن سرنوشت آنان.
-
ممنوعیت مطلق جذب نوجوانان توسط گروههای مسلح، با مکانیسمهای تضمینی و نظارتیِ دولتی و بینالمللی.
-
پاسخگویی دولتهای ایران، عراق و ترکیه در قبال نقشآفرینی مستقیم یا غیرمستقیم در فراهمکردن بسترهای این اقدامات.
-
درخواست از نهادهای بینالمللی برای ارجاع پروندهی نقض حقوق کودکان توسط پژاک و پ.ک.ک به نهادهای قضایی بینالمللی.
پایان
روایت امید حسینی، یک کودکسرباز دیگر از سرزمین کردستان در ایران، بار دیگر ما را با واقعیتی تلخ روبهرو میکند؛ واقعیتی که در آن، سیاست، ایدئولوژی و جنگ، بر شانههای کودکانی آوار میشود که باید آیندهساز باشند، نه قربانیان خاموش.
وظیفهی ما، پیگیری بیوقفهی حقیقت، عدالت و پاسداری از حقوق قربانیان بیصداست؛ قربانیانی که در تاریخ گم میشوند.