گزارش

سلاح سوزی سرانجام دهه‌ها فرصت سوزی؛ واکاوی ابعاد تسلیم پ.ک.ک

پایان اسلحه؛ آغاز تسلیم پ.ک.ک

آنچه با عنوان سلاح‌ سوزی پ.ک.ک در سورداش تبلیغ شد، در واقع سرانجام دیرهنگام دهه‌ها فرصت‌سوزی و لجاجت ایدئولوژیک بود؛ اکنون که این گروه به‌نوعی تسلیم شده، واکاوی ابعاد واقعی این رویداد برای شناخت عمق تحولات، ضروری‌تر از همیشه است

 

هوشنگ شیخی- پژوهشگر مسائل خاورمیانه    
سوزاندن سی سلاح پ.ک.ک در دهانه غار جاسَنَ در منطقه سورداش سلیمانیه در روز جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴ گرچه حرکتی نمادین در پاسخ به فراخوان اوجالان بود اما فارغ از نمادین بودنِ ترکیب و لباس و نوع سلاح ۱۵ زن و ۱۵ مرد و پیشگام بودن بسه هوزات رهبر مشترک ک.ج.ک نهاد بالاسری پ.ک.ک در اسلحه‌سوزی یک گروه کوچک از پ.ک.ک، اساسا محل این مراسم نمادین فارغ از شرکت‌کنندگان و نحوه برگزاری آن هم پیام‌هایی برای همه گروه‌های کُردی در منطقه داشت.
اول اینکه؛ نام غار جاسَنَ که اولین بار در حرکت مسلحانه کُردی مطرح شد به دوره شیخ محمود برزنجی و مبارزه مسلحانه او و انتشار روزنامه بانگ حق در سال ۱۹۲۳ باز می‌گردد. اما این بار غار جاسَنَ بعد از ۱۰۲ سال برای نشان دادن بن‌بست ایدئولوژی تأسیس دولت کُردی و پایان استراتژی حرکت مسلحانه به‌کار آمد. عبدالله اوجالان که در اولین ویدیوی عمومی خود بعد از ۲۶ سال صریحا ادبیات و خطاب خود را از گریلاهای کُرد به رفقای کمونیالیست تغییر داده است به نوع خاصی از اجتماع‌گرایی و دموکراتیک شدن جامعه اشاره می‌کند و اذعان دارد که دیگر معتقد به سلاح نیست و یگانه راه، مشارکت دموکراتیک است. او که در جامعه‌شناسی آزادی، بیش از یک دهه قبل صراحتا گفته بوده دوره تأسیس دولت ملی گذشته و در تشریح و بازتعریف ناسیونالیسم هم به تعبیر خود آن را از سطح ماکرو به میکرو با شرط عدم برخورد با دیگر ناسیونالیسم‌ها در قالب یک دولت و کشور آورده بود، اکنون به‌طور پراگماتیک مشغول عملی ساختن آن انگاره‌ها است.

دوم اینکه؛ منطقه سورداش که در ۵۰ کیلومتری شهر سلیمانیه و حومه دوکان محسوب می‌شود در دو سال اخیر به دلیل توافقنامه امنیتی ایران و عراق و انتقال احزاب و گروه‌های مسلح معاند ایران به کمپ‌ سورداش نامش بیشتر شنیده شده و این بار هم نام این منطقه برای خلع سلاح پ.ک.ک پر طنین شده است و از این حیث هم بی‌ثمر بودن حرکت مسلحانه کُردی به ذهن متبادر می‌شود.

سوم اینکه؛ اساساً خلع سلاح پ.ک.ک به‌عنوان قوی‌ترین گروه کُردی به لحاظ ایدئولوژیک و لجستیک یک پیام مهم‌تر از عمل به فراخوان اوجالان داشت؛ اینکه مبارزه مسلحانه نتیجه‌ای جز سلاح‌سوزی در نتیجه فرصت‌سوزی‌های تاریخی ندارد. در صورتی که دهه‌های متمادی رومانتیسیسم کُردی به‌واسطه حرکت مسلحانه جان‌های متعددی ستاند و سرمایه‌های مختلفی سوزاند و هم اینک در سال ۲۰۲۵ عبدالله اوجالان نهایت حرکتش را دموکراتیک کردن جامعه می‌داند و خطا و بی‌سرانجام بودن ایده دولت کُردی را پنهان نمی‌کند. او حتی در تبیین کمونیالیسم جدیدش به‌دنبال استفاده از همه ظرفیت‌های اجتماعی است که قبلا آن‌ها را طرد می‌کرد. مثلا در ویراست جدید از اندیشه خود در پی بهره‌برداری از خانواده تا عشیره و حلقه دینداران و شهرداری برای تبیین مفهوم کمونیالیسم و دموکراتیک شدن جامعه است. در این میان اما آنانکه شعارشان «اسلحه شرف است» بود و سلاح نه یک روش و نه یک تاکتیک و نه حتی یک استراتژی بلکه شرف‌شان بود الان مبهوتانه آتش بر مصداق شرف‌ را می‌نگرند.

چهارم؛ پروژه خلع سلاح پ.ک.ک با دعوت دولت باغچلی و فرمان عبدالله اوجالان صراحتا تمامی ساختارهای صدر و ذیل و موازی پ.ک.ک که ناشی از اندیشه آپوییستی است را در بر می‌گیرد. مشخصا اطلاعیه سخنگوی آک پارتی و همچنین وزیر خارجه ترکیه و سخنان روز شنبه اردوغان نشان می‌دهد تمامی گروه‌های پ.ک.ک باید خلع سلاح و منحل شوند. طبیعتا علاوه بر خود پ.ک.ک و شاخه‌های معطوف به ترکیه آن، محدودسازی و نهایتا خلع سلاح شاخه سوری پ.ک.ک برای دولت ترکیه اولویت دارد و در راستای میثاق ملی که هم دولت ترکیه در چارچوب رؤیای عثمانی به آن می‌اندیشد و هم سران پ.ک.ک چندی قبل بر آن صحه گذاشته‌اند؛ حوزه شمال سوریه و شمال عراق برای دولت آنکارا اهمیت پیدا می‌کند. اما پژاک به عنوان یکی از مولودهای پ.ک.ک که در تقسیم کار تشکیلاتی همواره مسئول ترجمان اندیشه آپوییستی برای کردهای ایران بوده است اکنون به عنوان یکی از مخاطبان انگاره بی‌سرانجامی حرکت مسلحانه و ایده تأسیس دولت و حتی عبور از راه‌حل‌های فرهنگی، خودمختاری، فدرالیسم و سایر انواع آرزو اندیشانه دولت‌خواهی است.

این گروه به قول اوجالان به عنوان رفقای کمونیالیستش تنها «باید» (این باید از سوی اوجالان گفته شده) به شیوه دموکراتیک عمل کند و جایی برای خشونت و سلاح نیست. اما اگر پژاک به این تصریحات رهبر پ.ک.ک عمل نکند یک نکته به ذهن متبادر می‌شود؛ اینکه گروه مذکور تبدیل به مجمع عناصر ناراضی پروژه خلع سلاح پ.ک.ک می‌شود و با توجه به مصاحبه اخیر امیر کریمی رئیس مشترک پژاک با بی‌بی‌سی که منکر هر نوع دشمنی با ترکیه شده، نباید تعجب کرد که پژاک بیش از پیش به گروه نیابتی رقبا و معاندین ایران تبدیل شود و با توجه به ورشکسته بودن ایده حرکت مسلحانه کُردی حزب مادر یعنی پ.ک.ک، اتفاقا در این برهه بر کارکرد نیابتی پژاک برای اهداف امنیتی سایر بازیگران رقیب و متخاصم منطقه‌ای و بین المللی ایران تمرکز ‌شود.

به‌طورکلی فارغ از تطورات فکری اوجالان، اشاره اوجالان به تحولات منطقه‌ای و بررسی رویدادهای میدانی و تدقیق در روندهای سیاسی و امنیتی منطقه نشان می‌دهد که بعید است دولت عمیق (پنهان) در ترکیه صرفا بر اساس حسن نیت برای اتمام درگیری با پ.ک.ک و احیانا اعطای امتیازات به کُردها در جمهوری ترکیه به این خصومت پایان دهد، چراکه خود آوردن ارتش به داخل کشور کودتا‌خیز ترکیه و کم کردن مشغله‌های ارتش و وارد کردن نیروهای سیاسی جدید در شرایط شکاف اجتماعی چیزی جز تشدید قطبیت سیاسی و تهدید امنیتی در ترکیه نخواهد بود.
در عین حال با خلع سلاح و انحلال پ.ک.ک عملا بهانه حضور ترکیه و اشغال مناطق شمال سوریه و شمال عراق از دست می‌رود و خلع یدی حاصل می‌شود که به زیان سیاست توسعه‌طلبانه آنکاراست؛ پس در این سطح از تحلیل، حذف دفعی و کلی متغیر پ.ک.ک خالی از زیان برای ترکیه نیست؛ مگر آنکه پای منافع حیاتی‌تر دولت ترکیه و سطح دیگری از تحلیل در میان باشد.
از این رو نگاه به پروژه فراخوان برای خلع سلاح پ.ک.ک و تحلیل استراتژیک تصمیم ترکیه وجوه مختلفی دارد که از آن جمله می‌توان به خلع سلاح به مثابه اقدامی حیاتی در خدمت تأمین امنیت کریدور «راه توسعه» ترکیه اشاره کرد. مسیری که از امارات متحده عربی آغاز و به‌واسطه عراق وارد ترکیه و نهایتا به اروپا ختم می‌شود و این مسیر برای جایگزین شدن با کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه- اروپا (IMEC) در نتیجه‌ی بروز بحران‌های بعد از طوفان الاقصی و ابهام در مسیر IMEC یکی از تلاش‌های ترکیه برای عقب نیفتادن از دالان‌های اقتصادی و استراتژیک همراستای غرب است.
طبیعتا پای منافع حیاتی‌ در میان است که اردوغان این بار از زبان نماد دولت عمیق (پنهان) یعنی باغچلی به پایان دادن تروریسم دعوت می‌کند و تا اینجای کار به‌جز حمله به مقر صنایع هوافضای ترکیه (توساش) به‌عنوان یکی از نهادهای دولت عمیق (پنهان) ترکیه، اقدام خرابکارانه دیگری در مسیر این دعوت رخ نداده و ائتلاف اردوغان- باغچلی توانسته هسته سخت قدرت را با خود همراه سازد.
با توجه به کلان‌روندهای سیاسی و امنیتی منطقه و اشارات اوجالان به تحولات منطقه‌ای در پیام ویدیویی‌اش و حتی ادعای ارائه پادزهر برای دوگانه «اسرائیل-فلسطین» در متن افشاء شده اوجالان با نام «پرسپکتیویی برای کنگره ۱۲ پ.ک.ک» تحت عنوان کنفدرالیسم دموکراتیک منطقه‌ای، ضمن اعلام به بن‌بست رسیدن حرکت مسلحانه و ایده دولت کُردی، می‌توان گفت «یک معامله امنیتی با مشارکت اوجالان و دولت عمیق (پنهان) ترکیه در جریان است که چشم‌انداز خود را در گستره منطقه و با نگاهی به احیای میثاق ملی عثمانی و در خدمت آنکارا ترسیم می‌کند که باید در مراحل بعدی منتظر تلاش برای تغییر در نقشه و ژئوپلیتیک منطقه در این راستا با بازیگردانی آنکارا و مشارکت نیروهای نیابتی در منطقه پیرامونی ترکیه باشیم».
فارغ از سناریوهای پیش‌روی ترکیه و میزان موفقیت تحقق آن‌ها در ایجاد کریدورهای مختلف و عملی ساختن میثاق ملی، در خصوص سلاح‌سوزی پ.ک.ک پرواضح است؛ همانطور که شیخ محمود برزنجی در سال ۱۹۲۳ گمان می‌برد توان حضور و اثرگذاری در بازی بزرگان را دارد و نهایتا در غار جاسَنَ پنهان شد تا از آتش هواپیماهای انگلیس در امان بماند، امروز هم تعدادی از پیروان زندانی ایمرالی در همان غار جاسَنَ با اذعان به شکست ایده دولت کُردی و حرکت مسلحانه و با سردرگمی خودشان و تخیل رهبرشان درباره حضور در بازی بزرگان به‌صورت نمادین سلاح سوزاندند چنانکه ۴۷ سال فرصت‌سوزی کردند.
اما در این بین بررسی مواضع سایر اقمار پ.ک.ک نشان می‌دهد که ظاهرا کارویژه پژاک هنوز تمام نشده است و در تقسیم کار بین گروهی، کماکان این گروه به عنوان محمل رومانتیسیسم سیاسی و بازی نیابتی حفظ می‌شود تا با قربانی کردن اعضای آن و فرصت‌سوزی به سبک همیشگی حرکات کُردی، منافع بازیگران غیر کُرد در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی تأمین شود و هزینه نهایی آن را هم جامعه کُردی خصوصا کُردهای ایران متحمل شود. درحالیکه عقلانی و بهینه است نه‌تنها پژاک که هم‌اینک با بن‌بست ایدئولوژی و استراتژی رهبرانش در گستره منطقه‌ای روبرو است خود را منحل و خلع سلاح کند، بلکه سایر گروه‌های مسلح کُردی هم با سپردن کلاشینکف قرن بیستمی به تاریخ تیره حرکات خود، مسیر نوین زیست غیرخشونت‌آمیز و در بستر جامعه مدنی را برگزینند و شرایط را به سهم خود برای توسعه مناطق کُردنشین فراهم آورند و زیست مردمان عادی را مختل نسازند.

چراکه دیر یا زود جای سلاح سوخته یا نسوخته موزه اَمنه سورَکه یا غار جاسَنَ است و عصر کنونی بیش از این چریک‌بازی رومانتیک با تخیل حضور در بازی بزرگان را بر نمی‌تابد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا