بایگانی برچسب ها: پژاک

چیا، مرگ مشکوک و بدون هیچ جنازه‌ای

چیا یوسفی اهل روستای آلک از توابع شهرستان کامیاران بود . او در سال ۱۳۸۶ در حالی که سن و سال پائینی داشت از طریق یکی از دوستانش بواسطه وعده هایی که به او می دهد فریب خورده و وارد پ.ک.ک گردید . چیا که نوجوانی بیش نبود بلافاصله به مناطقی اعزام گردید که دور از دسترس خانواده […]

در روزهای اول ورود پژاک ابوبکر ناپدید شد

در همان روزهای اول ورود اعضای پژاک در روستای ما  توانستند برادر کوچکم (ابوبکر) را فریب دهند و او را ربودند. سیاست ناپدیدسازی پ.ک.ک و پژاک به گونه ای پیش رفته است که نوجوان یک خانواده را فریب و ربوده است که در این خصوص برادر ابوبکر محمدی اتفاقی که برای برادرش افتاد را اینگونه برای دیدبان حقوق بشر کردستان ایران بازگو کرد: […]

محسن نوجوان تنها ۱۶ سال سن داشت و کولبری می‌کرد

محسن تنها ۱۶ سال سن داشت و مشغول به تحصیل بود، گاهی اوقات هم مشغول به کار کولبری بود. نمی‌فهمنت که فشار بار می‌کشد؛ خودت را، غرورت را، کمرت را، جانت را می‌گیرد. همه را می‌گیرد؛ چه ذره ذره، چه یک‌جا فرقی نمی‌کند. چیزی ازت نمی‌گذارد بماند. زندگی‌ات می‌شود کول، له می‌شوی زیرش… ویا اینکه […]

امین را با برنامه ریزی قبلی ربودند

امین را با برنامه ریزی قبلی ربودند. حتی مهر کارت پایان خدمتش هم خشک نشده بود که او را فریب داده بودند. امین گلستانی جوانی ورزشکار بود که علاقه بسیاری به کوهنوردی داشت و همیشه همراه با خانواده به کوه می رفت، اما قبل از اینکه خانواده را ترک کند برادرش شنیده بود که چند […]

لوازم مبشر را در یک کیسه زباله داخل حیاط پرت کردند

مبشر کریم پور سه سال مفقود بود تا اینکه همسایه ها خبر کشته شدنش را به خانواده دادند. خانواده مبشر حتی ماهواره هم نداشتند که خودشان این خبر را بشنوند. خبری که نه فقط خانواده بلکه تمام آشناها و فامیل را شوکه کرد، زیرا مبشر پسری بسیار متدین و آرام و سربه زیر بود. او […]

سهیلا را در یک چشم به هم زدن ربودند

مدتها اعضای پژاک در روستایشان رفت و آمد می کردند و گاهی اوقات از مردم آن منطقه غذا و مایحتاج خود را تامین می کردند، خانواده سهیلا کردپور همیشه نسبت به آنها بی اعتنا بودند. پدر سهیلا یک روز همراه با دخترش مشغول کشاورزی بودند و برای استراحت مشغول به نوشیدن چای شدند و در همان […]

بهمن از ترس پژاک به دموکرات فرار کرد

بهمن قاسمی قلعه جوانی متولد سال ۱۳۷۴ شهرستان سقز از ترس پژاک به دموکرات پناه برد. قبل از اینکه بهمن توسط دوستانش مورد فریب واقع شود مشغول به کار بود و کمک خرج خانواده هم بود، ولی متاسفانه توسط یک سری از دوستانش فریب داده شد و به عضویت پژاک در آمد. خانواده بهمن نزدیک به ۱۴ ماه […]

پوریا امید و تکیه‌گاه دوران پیری پدرش بود

پوریا قادری تنها پسر خانواده بود و آنقدر به تحصیل علاقه‌مند بود که وارد دانشگاه شد اما متاسفانه با فریب یکی از دوستانش (آرمان سهرابی) خانه را ترک کرد. خانواده پوریا نزدیک به هفت سال است که هیچ خبری از پسرشان ندارند، گویا اعضای پژاک خانواده پوریا را بیشتر از هر خانواده‌ای که به دنبال […]

میثم محمدزاده دانش‌آموز بود، حتی تلفن‌ همراه هم نداشت

میثم محمدزاده دانش‌آموز بود، حتی تلفن همراه هم نداشت و تا به الان خانواده‌اش نمی‌دانند چطور شد که خانه را ترک کرد! میثم هیچوقت مشکلی با خانواده نداشت، پدرش تا جایی که می‌شد همه چیز را برای فرزندانش مهیا می‌کرد، اما همچنان نمی‌داند چه شد که میثم خانه و خانواده را ترک کرد. بعد از […]

ستاره و اقدام قهرمانانه برادرش و اسارت هردو

ستاره زادهش در سن بسیار پایین ازدواج کرد، همین مساله باعث بروز یک سری مشکلات با همسرش شد که پس از چند سال با مشکلات زندگی از یکدیگر جدا شدند. زمانی هم که طلاق گرفته بود سن آنچنانی نداشت و در خانه پدرش زندگی می‌کرد. مدت زیادی بود که اعضای پژاک در داخل روستایشان رفت […]
عنوان ۷ از ۶۶« اولین...«۵۶۷۸۹ » ۱۰۲۰۳۰...آخر »

کُردی

آخرین مطالب