پیشنهاد سردبیرگزارش

سلاح‌هایی که صلح را کشتند؛ چرا کردستان از خلع‌سلاح جهانی جا مانده است؟

هر سلاحی که زمین گذاشته شود، یک زندگی نجات می‌یابد؛ اما در کردستان هنوز تفنگ‌ها سخن می‌گویند.

کردستان هنوز درگیر سایه‌ی تفنگ است؛ جایی که جوانان با وعده‌ی آزادی به کوه می‌روند و با ناامیدی و مرگ بازمی‌گردند. در هفته‌ی جهانی خلع‌سلاح، باید پرسید: سهم کردستان از صلح جهانی چیست؟

 

دکتر زانا صادقی

هفته‌ی جهانی خلع‌سلاح که هر سال از ۲۴ تا ۳۰ اکتبر برگزار می‌شود، یادآور یکی از بنیادی‌ترین آرمان‌های بشری است؛ پایان دادن به خشونت، مسابقه تسلیحاتی و نظامی‌گری به‌عنوان پیش‌شرط صلح پایدار. سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۸، پس از نخستین نشست ویژه درباره خلع‌سلاح، این هفته را به‌عنوان فرصتی جهانی برای گفت‌وگو و آگاهی‌بخشی اعلام کرد تا دولت‌ها، جوامع مدنی و ملت‌ها درباره خطرات تسلیحات و ضرورت سرمایه‌گذاری بر توسعه انسانی به‌جای هزینه‌های نظامی بیندیشند. اما در بخشی از خاورمیانه که سال‌هاست زیر سایه سلاح و ایدئولوژی خشونت زندگی می‌کند، پیام خلع‌سلاح هنوز پژواکی ندارد. کردستان ایران یکی از این مناطق است؛ جایی که حضور گروه‌های مسلح، مانعی جدی بر سر راه صلح، ثبات و توسعه اجتماعی شده است.

در طول دهه‌های گذشته، گروه‌هایی چون پ.ک.ک، پژاک، کومله، دموکرات و پاک با شعارهایی ظاهراً آزادی‌خواهانه، اما در عمل با رویکردی ایدئولوژیک و نظامی، به یکی از مهم‌ترین عوامل تداوم ناامنی در مناطق کردنشین ایران تبدیل شده‌اند. این گروه‌ها نه تنها از مسیر گفت‌وگو، مطالبه‌گری مدنی و مشارکت سیاسی فاصله گرفته‌اند، بلکه سلاح را به ابزار اصلی هویت و مشروعیت خود بدل کرده‌اند. در نتیجه، جامعه‌ای که می‌توانست با تکیه بر ظرفیت‌های فرهنگی، آموزشی و مدنی به الگوی توسعه در غرب کشور بدل شود، اکنون درگیر چرخه‌ای از ترس، فقر، مهاجرت و بی‌اعتمادی شده است.

خلع‌سلاح در منطق سازمان ملل، فقط کنار گذاشتن تفنگ و خمپاره نیست؛ بلکه نوعی بازسازی فکری و اجتماعی است. معنای واقعی خلع‌سلاح، ردِ ایدئولوژی خشونت است. هر جا تفنگ بر گفت‌وگو پیشی بگیرد، جامعه نه‌تنها از عدالت که از کرامت انسانی نیز فاصله می‌گیرد. در چنین شرایطی، کودکان به سرباز تبدیل می‌شوند، زنان در سایه تهدید خاموش می‌شوند و جوانان به جای آموختن مهارت و اندیشه، به مرگ زودرس در کوهستان‌ها سپرده می‌شوند. کردستان در دهه‌های اخیر، قربانی همین منطق مسلحانه بوده است.

گروه‌های مسلح کُرد، با وجود آن‌که مدعی دفاع از مردم هستند، در عمل بزرگ‌ترین آسیب را به همان مردمی وارد کرده‌اند که از آنان سخن می‌گویند. صدها جوان در کمپ‌های آنان بدون آموزش، بدون آینده و بدون امید گرفتار شده‌اند. گزارش‌های متعددی از به‌کارگیری کودکان، شکنجه‌ی اعضای ناراضی، ازدواج‌های اجباری و فشار ایدئولوژیک وجود دارد. این همه، نقض آشکار اصول خلع‌سلاح و مفاد منشور سازمان ملل در زمینه‌ی صلح و حقوق بشر است. واقعیت این است که هیچ جامعه‌ای با تداوم حضور سلاح و خشونت به آزادی و کرامت دست نیافته است؛ آزادی از لوله‌ی تفنگ متولد نمی‌شود.

در شرایطی که جهان درباره خلع‌سلاح هسته‌ای و کنترل سلاح‌های خودکار و پهپادی بحث می‌کند، کردستان هنوز درگیر ابتدایی‌ترین شکل از نظامی‌گری است. اگر سازمان ملل در سطح جهانی هشدار می‌دهد که هزینه‌های نظامی باید صرف آموزش و سلامت شود، در کردستان باید همین پیام به شکل بومی‌تری تکرار شود: تا زمانی که جوانان به جای کتاب، سلاح در دست بگیرند، نه توسعه‌ای رخ خواهد داد و نه صلحی شکل می‌گیرد. حضور این گروه‌ها نه تنها امنیت ملی را تهدید می‌کند، بلکه بنیان‌های اجتماعی و فرهنگی کردستان را نیز از درون فرسوده می‌سازد. آنها با ایجاد ترس و تفرقه، مانع از شکل‌گیری جامعه‌ای آزاد، برابر و آگاه می‌شوند.

خلع‌سلاح در کردستان، صرفاً یک مطالبه امنیتی نیست، بلکه ضرورتی انسانی و اخلاقی است. هر تفنگی که زمین گذاشته شود، یک زندگی نجات می‌یابد، یک کودک به مدرسه بازمی‌گردد و یک خانواده دوباره معنا پیدا می‌کند. جامعه کردستان برای رسیدن به صلح پایدار، باید از این چرخه‌ی خشونت عبور کند و به ارزش‌های گفت‌وگو، آموزش و آشتی بازگردد. آینده‌ای که بر لوله‌ی تفنگ بنا شود، آینده‌ای کوتاه و ویران است.

در هفته‌ی جهانی خلع‌سلاح، صدای کردستان باید متفاوت شنیده شود؛ صدایی نه از جنس گلوله، بلکه از جنس آگاهی. مردمی که سال‌ها هزینه خشونت را پرداخته‌اند، بیش از هر زمان دیگری سزاوار آرامش، توسعه و امیدند. پایان نظامی‌گری در کردستان، نه تهدیدی برای هویت، بلکه نجات آن است. صلح واقعی، زمانی آغاز می‌شود که آخرین سلاح، برای همیشه خاموش شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا