گفتگو

آریا مرادی؛ نوجوان مریوانی که قربانی فریب تلگرامی کومله شد

وعده‌های دروغین آزادی و رفاه، دام تازه کومله برای جذب نوجوانان

آریا مرادی، نوجوان ۱۷ ساله اهل مریوان است که از طریق تلگرام با وعده‌های فریبنده، به دام گروه مسلح کومله افتاد. او اما توانست با پیگیری خانواده‌اش، از این مسیر تاریک بازگردد. روایت آریا بازتاب واقعیتی تلخ در دل جامعه‌ی کردستان است که صدها خانواده را درگیر خود کرده است.

 

 

در سال‌های اخیر، گروه مسلح کومله که خود را مدافع حقوق مردم کرد معرفی می‌کند، بارها به دلیل جذب نوجوانان و استفاده از آن‌ها در فعالیت‌های تبلیغاتی، آموزشی و حتی نظامی مورد انتقاد قرار گرفته است.
>در حالی‌که این گروه در بیانیه‌هایش از آزادی و دموکراسی سخن می‌گوید، در عمل، از ضعف‌های روانی، مالی و عاطفی نوجوانان بهره‌برداری می‌کند تا آنان را از خانواده جدا کرده و در فضای بسته و نظامی خود نگه دارد.

بر اساس داده‌های میدانی جمع‌آوری‌شده توسط دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، طی سال‌ها فعالیت در مورد جذب و یا تلاش برای جذب نوجوانان توسط شاخه‌های مختلف کومله و دیگر گروه‌های شبه‌نظامی گزارش شده است.

اکثر این نوجوانان از طریق شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام، اینستاگرام یا واتس‌اپ با افراد ناشناس آشنا شده‌اند که خود را «دوست، هم‌فکر یا فعال سیاسی» معرفی کرده و در واقع مأمور جذب نیرو بوده‌اند.

گفت‌وگوی حاضر با آریا مرادی، نمونه‌ای روشن از همین شیوه‌ی خطرناک است.


گفت‌وگو با آریا مرادی، عضو سابق گروه مسلح کومله

لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چگونه با گروه مسلح کومله آشنا شدید؟

من آریا مرادی هستم، متولد ۲۹ آذر ۱۳۸۶ در شهر مریوان. در حال حاضر ساکن سروآباد هستم و در یک خوابگاه دانش‌آموزی زندگی می‌کردم. دانش‌آموز پایه دوازدهم رشته تجربی بودم و بیشتر وقت من صرف درس و آماده شدن برای کنکور می‌شد. چند ماه پیش، از طریق یکی از کانال‌های تلگرامی به نام «شه‌وه‌یل کرمانشاه» با فردی آشنا شدم که خودش را «سیروان» معرفی می‌کرد. او در ابتدا وانمود می‌کرد که فقط به دنبال دوستی و گفتگوست، اما به‌تدریج شروع کرد به صحبت درباره گروه کومله و «آینده درخشان» اعضای آن. از همان جا، روند فریب من آغاز شد.

دقیقاً چه عواملی باعث شد تصمیم بگیرید به آن گروه بپیوندید؟

راستش را بخواهید، بیشتر از روی ناآگاهی و هیجان جوانی بود. سیروان با حرف‌هایش مرا به رویا فرو برده بود؛ از پول، امکانات، خانه و ماشین حرف می‌زد، حتی از «آشنایی با دختران زیبا» به عنوان بخشی از زندگی در گروه صحبت می‌کرد. آن موقع من واقعاً نمی‌دانستم پشت این وعده‌ها چه پنهان است. او طوری حرف می‌زد که انگار کومله یک سازمان مدرن و آزاد است و اعضایش در رفاه کامل زندگی می‌کنند. همین حرف‌ها، و شاید کم‌تجربگی من، باعث شد بدون فکر کردن به عواقب، از خوابگاه بیرون بزنم و همراه یکی از افراد گروه به نام «کیوان» به سمت مرز حرکت کنم.

وقتی وارد مقر کومله شدید، واقعیت چه بود؟ آیا آنچه به شما وعده داده بودند حقیقت داشت؟

نه، هیچ‌چیز شبیه وعده‌های آن‌ها نبود. از لحظه‌ای که رسیدم، متوجه شدم همه‌چیز دروغ بوده است. محیطی بسته، پر از محدودیت و بی‌اعتمادی. هیچ خبری از پول، آسایش یا آزادی نبود. بیشتر افراد جوان، خسته و ناامید بودند. شب‌ها در اتاق‌های سرد می‌خوابیدیم و روزها کارهای مختلف انجام می‌دادیم که هیچ‌کدام به سن و توان من نمی‌خورد. خیلی زود فهمیدم که آن‌ها فقط از احساسات و سادگی من سوءاستفاده کرده‌اند.

در آن مدتی که در گروه بودید، چه احساسی داشتید؟

احساس ترس و پشیمانی، از همان روزهای اول. فکر می‌کردم شاید بتوانم راهی برای بازگشت پیدا کنم اما می‌ترسیدم. فضای گروه پر از کنترل بود؛ حتی حرف زدن با بقیه افراد جدید باید با اجازه انجام می‌شد. من ۱۷ ساله بودم و برای اولین بار از خانواده‌ام جدا شده بودم. هر شب با خودم می‌گفتم کاش هیچ‌وقت فریب آن پیام‌ها را نخورده بودم.

چطور توانستید از آن گروه جدا شوید و به کشور بازگردید؟

خوشبختانه خانواده‌ام وقتی متوجه غیبتم شدند، سریع پیگیری کردند. از طریق آشنایان و نهادهای مختلف، رد مرا پیدا کردند. پس از حدود سه هفته، با تلاش و وساطت خانواده، توانستم از آنجا بیرون بیایم و به ایران برگردم. شاید اگر چند روز دیگر می‌ماندم، دیگر چنین فرصتی پیدا نمی‌کردم.

اکنون که برگشتید، به آن دوران چگونه نگاه می‌کنید؟

آن مدت کوتاه، تلخ‌ترین تجربه زندگی من بود. با اینکه کمتر از یک ماه طول کشید، اما فهمیدم که هیچ گروهی که با دروغ و فریب شروع کند، نمی‌تواند هدف درستی داشته باشد. امروز دوباره به مدرسه برگشتم و می‌خواهم آینده‌ام را با درس و تلاش خودم بسازم، نه با وعده‌های پوچ دیگران.

اگر پیامی برای نوجوانان هم‌سن‌وسال خود دارید، چیست؟

از همه می‌خواهم که مراقب فضای مجازی باشند. کسانی که پشت این پیام‌ها پنهان شده‌اند، هدفشان کمک به شما نیست؛ فقط دنبال فریب دادن و استفاده از جوان‌ها هستند. من اشتباه کردم، ولی خوش‌شانس بودم که زنده برگشتم. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد که خانواده‌ات، درس و آینده‌ات را فدای حرف‌های دروغین یک گروه تروریستی کنی.

روایت آریا مرادی، بار دیگر نشان می‌دهد که کودک‌سربازی امروز الزاماً در میدان جنگ آغاز نمی‌شود، بلکه از صفحه‌ی گوشی موبایل شروع می‌شود.
شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها به ابزاری کارآمد برای گروه‌های مسلح تبدیل شده‌اند تا نوجوانان را در فضایی غیررسمی و صمیمی فریب دهند. وعده‌های احساسی، پول، یا حتی آزادی‌های خیالی، ابزارهایی هستند برای کنترل ذهنی قربانی.

بنا بر بررسی‌های حقوقی، چنین رفتارهایی در چارچوب ماده ۳۸ کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل، مصداق آشکار بهره‌کشی از کودکان در منازعات مسلحانه است و گروه‌هایی مانند کومله، دموکرات، پاک و پژاک را در ردیف ناقضان جدی حقوق بشر قرار می‌دهد.

سرگذشت آریا مرادی یک هشدار است؛ هشداری برای خانواده‌ها، مدارس و نهادهای فرهنگی.
در حالی که گروه‌های مسلح کُرد در خاک اقلیم کردستان عراق فعالیت می‌کنند، هیچ سازوکار مؤثری از سوی دولت اقلیم برای نظارت بر عملکرد این گروه‌ها وجود ندارد و همین خلأ قانونی موجب تداوم نقض حقوق نوجوانان ایرانی می‌شود.

دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، ضمن قدردانی از همکاری خانواده‌ی مرادی، بار دیگر از نهادهای بین‌المللی از جمله یونیسف (UNICEF)، سازمان ملل متحد (UN) و کمیسیون حقوق بشر اقلیم کردستان می‌خواهد:

  1. تحقیق مستقلی درباره جذب نوجوانان ایرانی توسط گروه کومله انجام دهند.

  2. اقلیم کردستان را به مسئولیت‌پذیری در قبال فعالیت این گروه‌ها ملزم کنند.

  3. و برنامه‌های آگاهی‌بخشی در مدارس مناطق مرزی ایران برای پیشگیری از فریب نوجوانان اجرا کنند.

آریا مرادی امروز دوباره به مدرسه بازگشته است؛ اما صدای او یادآور صدها نوجوان دیگری است که شاید هنوز در کوه‌های سرد اقلیم کردستان گرفتار دروغ‌های گرم تلگرامی باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا