ایده استفاده از نوروز به عنوان نماد هویت کُردها متعلق به عبدالله اوجالان نبود اما شخص او و پ.ک.ک به بهترین وجه از آن استفاده کردند. مضاف بر این پ.ک.ک نوروز را نه تنها روز ملی بلکه روز ایستادگی معرفی کرد. در این مقاله کوتاه که به مناسبت نوروز و تظاهرات خیابانی کردهای دیاربکر به همین مناسبت نوشته شده است، نویسنده تلاش کرده تا به ریشهیابی نوروز بهعنوان یک جشن ایرانی بپردازد. نویسنده با اشرافی که بر شاهنامه و اوستا دارد، به ردیابی و ترمینولوژی آن میپردازد و سپس به استفاده ابزاری پ.ک.ک از جشن نوروز به عنوان یک روز نمادین اشاره میکند، در این مسیر از ایدههای پانترکیستی که از سوی مورخین این طیف در راستای مصادره نوروز ساخته و پرداخته شده نیز غافل نبوده و به شایعترین آنها یعنی تئوری ارگنهکن اشاره میکند.
مقدمه
عایشه حر نویسنده و پژوهشگر تاریخ ترکیه است که با انتشار مقالات و کتابهایی در نقد تاریخ نویسی رسمی و دولتی این کشور شناخته میشود. وی آکادمیسین و محققی توانمند و البته جنجالی است که سعی دارد غبار کلیشههای دولتی را از تاریخ ترکیه بزداید. وی از منتقدین ملیگرایی ترک و تمامیتخواهی است به دلیل دیدگاههای ضد ساختار، از برنامه مستند تاریخی شبکه دولتی ترکیه کنار گذاشته شد. حر از نویسندگانی است که اشراف زیادی به تاریخ و فرهنگ ایران دارد وتا کنون مقالات متعددی درارتباط با ایران منتشر کرده است. از آن جمله: دیپلماسی اپرا با ایران، ایران: از مصدق تا خمینی، قیام آغری و جمهوری کرد، از فدراسیون کرد تا جمهوری مهاباد، آنچه ترکها در مورد مولانا نمیدانند و…
در این مقاله کوتاه که به مناسبت نوروز و تظاهرات خیابانی کردهای دیاربکر به همین مناسبت نوشته شده است، نویسنده تلاش کرده تا به ریشهیابی نوروز بهعنوان یک جشن ایرانی بپردازد. نویسنده با اشرافی که بر شاهنامه و اوستا دارد، به ردیابی و ترمینولوژی آن میپردازد و سپس به استفاده ابزاری پ.ک.ک از جشن نوروز به عنوان یک روز نمادین اشاره میکند، در این مسیر از ایدههای پانترکیستی که از سوی مورخین این طیف در راستای مصادره نوروز ساخته و پرداخته شده نیز غافل نبوده و به شایعترین آنها یعنی تئوری ارگنهکن اشاره میکند.
نوروز: نماد جنگ ایدئولوژیک
نوروز از دهه ۱۹۹۰ تبدیل به نماد جنگ ایدئولوژیک بین ملیگرایان ترک و کُرد شده است. حتی شکل املایی و نوشتار این واژه نیز تظاهری از این کشمکش است. تُرکها نوروز را [در لاتین] با به شکل Nevroz و کُردها به شکل Newruz مینویسند [۱]. کردها مدعی هستند که نوروز در واقع یک جشن تاریخی کردی است و ترکها نیز سعی دارند ریشههای ترکی آن را آشکار کنند.
جشنهای سال جدید
نوروز در فارسی به معنای روز نو است. در کشورهای آسیای میانه نیز با اختلافهای جزیی در تلفظ به همین نام خوانده میشود. نوروز نخستین روز بهار (۲۱مارس) و تنها روزی است که شب و روز در آن زمانی برابر را سپری میکنند. برخی از تمدنهای باستانی این روز را بهعنوان آغاز سال نو میپنداشتند. در میان بابلیها و هیتیها به نوعی میتوان به جشنهای مشابه برخورد کرد. در سدههای بعد به ویژه در اجتماعات کشاورزی این روز جشن گرفته میشد. امروزه در ایران، افغانستان، آذربایجان و آسیای میانه نوروز جشن گرفته میشود. برای زرتشتیها، علویها نیز نوروز، روز مقدسی است. در برخی فرهنگها به برپایی نوروز در اول پائیز برخورد میکنیم. یعنی جایگاه بهار و پائیز تغییر میکند.
ریشهیابی نوروز در شاهنامه فردوسی
یکی از متون بسیاری مهمی که در آن میتوان به ریشهیابی نوروز پرداخت شاهنامه فردوسی (۱۰۲۰ میلادی) است. این کتاب که در بحر متقارب نوشته شده است از ۶۰ هزار بیت تشکیل میشود و از انسان نخستین تا یزدگرد سوم به روایت تاریخ ایران پرداخته است. خلاصه بخش جمشید، ضحاک و فریدون که با موضوع نوروز مرتبط است چنین است: جمشید پادشاهی بود که ۷۰۰ سال فرمانروایی کرد و روز بر تخت نشستن وی «نوروز» خوانده شد. اما زمانی که غرور وجود جمشید را تصاحب کرد و خویش را با خداوند مقایسه نمود، بخت از او دور شد. خداوند بلای ضحاک را برای تنبیه او فرستاد. کتاب مقدس زرتشت از ضحاک با عنوان اژی دهاک نام میبرد که موجودی ستمکار و ظالم بود. در شاهنامه لقب ضحاک بیوَراسب است. به روایت اوستا ضحاک موجودی زشت با سه سر، سه دهان شش صورت و در کل موجودی اهریمنی است. ضحاک آئینهای جمشید مانند روشنایی و نوروز را برانداخت و به جای آن با دادن مغز کودکان به مارهایی که در دوشش رسته بود، معروف شد. به واقع ضحاک نوع پیشرفتهای از ابلیس در شاهنامه است.
سالها میگذرد و مردم از ستم ضحاک به ستوه میآیند. در نهایت آهنگری به نام کاوه او را بر میاندازد و در کوه دماوند در نزدیکی تهران زندانی میکند. در پی آن فریدون فرزند جمشید بر تخت مینشیند و بر تخت نشستن فریدون با جشنی به نام مهرگان گرامی داشته میشود. جشن مهرگان در تقویم خورشیدی ایران مصادف با هفتمین ماه سال یعنی مهراست. دورهای تقویم شامل ۲۳ سپتامبر تا ۲۲ اکتبر است. همانطور که نوروز سرآغاز بهار است مهرگان نیز سرآغاز پائیز است. همچنانکه که آمد در شاهنامه ارتباطی بین نوروز و خیزش کاوه آهنگر نیست. اما فردوسی میگوید کُردها از نسل مردمی هستند که از ستم ضحاک به کوهها پناه بردهاند. بنابراین ارتباطی بین کاوه و کردها برقرار میشود. اما اینکه کُرد نام یک گروه قومی است یا نامی برای مهاجرین و چوپانها، نامشخص است.
شرفخان بدلیسی و شرفنامه
اگر در ادبیات کردی به جستجوی نوروز باشیم، به شرفنامه بدلیسی برخورد خواهیم کرد. بدلیسی که در دربار شاه طهماسب صفوی رشد کرده بود از سوی وی به امیری کردان منصوب شد. بدلیسی اثر خود را در ۱۵۹۷ م تحریر کرد و در آن از کردها، سرزمین کردها و ضحاک سخن به میان آورد. وی در خصوص کردها و نوروز مینویسد: «پیرامون قبایل کرد و ریشه آنها روایتهای متعددی است. معروف ترین روایت آن است که کردها از نسل کسانی هستند از ستم ضحاک ماردوش گریختهاند. بر اساس یک روایت دیگر کردها قبایلی هستند دلیر و دارای روحیه جنگجویانه»…. در شرفنامه بدلیسی با وجود اشاره به افسانه ضحاک، ذکری از کاوه آهنگر، ضحاک و فریدون و جمشید نیست.
شرقشناسان غربی و عید کُردی
الی بانستر سوانه زبانشناس غربی که در ۱۹۰۷- ۱۹۰۹ به کردستانات سفر کرده بود مینویسد «کردهای ایران از نسل شیطانی به نام ضحاک هستند[۲] و این یک افسانه ایرانی است». وی از سایر عناصر مطرح شده در شاهنامه صحبتی به میان نمیآورد. جیمز موریه، دیپلمات و سیاح انگلیسی که به ایران و عثمانی سفر کرده بود از «عید کردی» صحبت میکند که گویان در بین کردهای منطقه دماوند رایج بوده است و احتمالا در سالگرد سرنگونی ضحاک برپا میشد.
جمعیت تعالی کردستان و ژین
این روایت موریه بعدها در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۱۹ در نشریه ژین (زندگی) که در واقع ارگان رسانهای جمعیت تعالی کردستان بود یک بار دیگر مطرح میشود. این جمعیت یکی از نخستین گروههای ملیگرای کُرد در ترکیه بود. مجله در ۱۸ مارس ۱۹۱۸ مینویسد: «کردها نیز همانند سایر ملتها، برخی یادبودها و روزهای ملی خاص خود را دارند. روز ملی کردها روزی است که کاوه آهنگر ضحاک را شکست داد. در همین روز یعنی ۳۱ آگوست (!) صلاحالدین ایوبی متولد شده و بر تخت نشسته است. نویسنده به زبان ساده چنین ادامه میدهد: «روزهای مذهبیمان نیز مشخص است. کردها یک شب سال نیز دارند که بیست و یکمین روز از ماه مارس. کردها این روز را روز جشن سال نو و آغاز یک سال دیگر میدانند. آنها در این روز به دید و بازدید و هدیه دادن به هم دیگر میپردازند». در این روایت کاوه آهنگر پدر کردها است اما هنوز خبری از بازنمایی نوروز به عنوان روز ملی نیست. تا این تاریخ نوروز برای کردهای ترکیه یک روز اجتماعی است نه روز ملی.
نوروز به روایت احسان نوری پاشا
در واقع وظیفه یک کاسه کردن این دو مفهوم (روزملی، روز اجتماعی) را یک ملیگرای دیگر کُرد بر عهده گرفت. احسان نوری که در میان سالهای ۱۹۳۰-۱۹۲۶ رهبر یک نهضت برای اعلان جمهوری مستقل کُرد در منطقه آغری بود، از طرف ارتش ترکیه هزیمت گرفت و به ایران پناهنده شد. وی در آنجا کتاب «ریشه کردها» را به رشته تحریر در آورد. این کتاب در سال ۱۹۴۶ از طرف روزنامه کوهستان به صورت مسلسل منتشر و در سال ۱۹۵۵ به صورت کتاب مستقل به زبان فارسی چاپ شد. نویسنده پس از بررسی افسانههای ایران، هند، چین و نیز افسانههای یهودی و مسیحی به این نتیجه میرسد که افسانه کاوه آهنگر در شاهنامه با تبار کردها در ارتباط است. بر اساس بررسیهای وی کاوه ، ضحاک را در ۶۱۲ پ.م و در یکم ماه فروردین از تخت برانداخته است. این تاریخ با تاریخ سقوط نینوا پایتخت امپراتوری آشور از سوی مادهای آریایی نژاد که کردها نسب خود را به آنها میرسانند یکسان است. از نظر احسان نوری، جشنی که جیمز موریه در دماوند گزارش کرده است، ۲۲-۲۰ روز پیش از نوروز است و جشن توی خیلدان نام دارد که به معنی انتقام است. نوری معتقد است این جشن جدید متفاوت از نوروز است اما نزدیکی زمان برگزاریاش با نوروز باعث خلط موضوع برای موریه شده است. دلیل این نظر نوری پاشا نیز این بود که از نظر وی نوروز فقط مختص کردها نیست بلکه یک میراث ایرانی است اما این نظر در بین کردها جایگاهی پیدا نکرد.
اولین جشنها
در سال ۱۹۳۷ تعدادی از افراد سیدرضا[۳] که گرایشهای قزلباشی و علوی داشتند پل کهموت را در درسیم به آتش میکشند (۲۱ مارس) اما هنوز تا این تاریخ نوروز یک جشن کردی نیست، فقط برای قزلباشها و به خاطر زادروز حضرت علی [ع] مقدس است. مارتین وان بروینسن معتقد است نوروز برای نخستین بار در ۱۹۵۰ در شمال عراق به عنوان جشن ملی پذیرفته شده است. ناجی کوتلای محقق کُرد معتقد است کردهای ترکیه اولین بار در ارتباط با کردهای عراقی که برای تحصیل به ترکیه میآمدند با مفهوم نوروز آشنا شدهاند.
اولین برگزاری نوروز در بین کردهای ترکیه در ۱۹۷۰ در سیلوان شرقی به صورت یک پیکنیک بود. در همین سال آذریهای شیعه که به قارص مهاجرت کرده بودند، از مفهوم نوروز اطلاع داشتند و در خانههای خود جشنهای نوروزی به پا میکردند.
چپ کُرد و افسانه کاوه
در نیمه دوم دهه۱۹۷۰ جوانهای کرد و ترک که در گروههای مارکسیست- لنینیست عضویت داشتند اهمیتی به مفهوم روز ملی نمیدادند. از نظر آنها چپها فقط یک جشن داشتند و آن نیز یکم ماه می یعنی روز کارگر بود. در این دوران اسطوره کاوه آهنگر برای کُردهایی که هنوز فاقد طبقه مشخص کارگری بودند نماد زحمتکشان بود. در مارس ۱۹۷۹ نشریه راه آزادی که از سوی کمال بورکای[۴] و دوستانش منتشر میشد برای نخستین بار نوروز را به عنوان یک روز ملی کُردی معرفی کرد. این مقاله با شعری از جگرخون، شاعر مبارز کُرد که در آن سالها در سوریه زندگی میکرد به نام «هویت من چیست» تمام میشد. ابیات آن شعر چنین بود: پدر من کاوه آهنگر/ ضحاک ستمگر را سرنگون کرد/ و زنجیر را از گردن کُردها بیرون کرد/ گویند روزی که آن ستمگر کشته شد/ آن روز نوروز بود/ زمستان و تمام روزهای سخت میرود/ و کردها از اسارت دیو زاگرس آزاد میشوند/ زرتشت چنین میگوید/ هنگامیکه اورمزد به میدان آید، اهریمن فرار میکن/ من کیستم؟
مجله ریزگاری از دیگر نشریات مهم کردی در ۲۱ مارس ۱۹۷۶ نوشت که نوروز جشنی است که در میان ایرانیها، افغانستانیها و بلوچستانیها رواج دارد و به معنای روز جدید است. افسانه نوروز به روایت ریزگاری چنین بود: «انقلابیها میراثدار ارزشهای دموکراتیک خلقهایشان هستند. حرکت سیاسی که توان تطبیق و ارزیابی ارزشهای انقلابی مردماش در طول تاریخ را نداشته باشد، امکان پیروزی ندارد. علاقه به تاریخ خلق علیرغم همه کاستیها و نواقص وتطبیق آن با تئوریهای سیاسی جدید و تحلیل آنها در این راستا ضرورت دارد. اهمیت دادن ریزگاری به نوروز که نماد آن شعلههای آتشی است که در برابر ظلمها و ستمها عصیان میکند تصادفی نیست بلکه بخشی از وظیفهای که برعهده گرفته است».
نکته ظریفی که در این میان وجود دارد تبدیل و تغییر نوع نوشتار نوروز و کاوه در مجله راه آزادی و ریزگاری است. ریزگاری در نوشتار املایی این دو دواژه از «دبلیو» استفاده کرد. بدین ترتیب و «تعصب حروفی» که تا امروز ادامه پیدا کرده است آغاز شد. محصول این شیوه جدید، انتشار مجله “Kawe” بود که در ۱ دسامبر ۱۹۷۸ نخستین شماره آن منتشر شد. این مجله نوشت: «کاوه آهنگر قهرمان ضد امپریالیستی است که بر علیه ضحاکان زمان قیام میکند». این ماهنامه در شماره دوم خود (۱ ژانویه ۱۹۷۹) کردستان را به اسپارتاکوس تشبیه کرد. ۲۵۰۰ تن از کُردها به دعوت این مجله افسانهای دوهزار و پانصد و هشتاد و نهمین سالگرد قیام کاوه را جشن گرفتند. در این مراسم اشعاری به ترکی و کُردی خوانده شد و سرودههای سیاسی نواخته شد. به این ترتیب اختراع احسان نوری پاشا یعنی رساندن تاریخ قیام کاوه به ۶۱۲ پ.م وارد سیاست شد. بعد از کودتای ۱۹۸۰ کُردهای چپگرا که در زندان دیار بکر معروض شکنجههای دهشناکی قرار گرفتند، از افسانه نوروز و کاوه بهعنوان سمبل مقاومت و پیروزی الهام پذیرفتند. «مظلوم دوغان»[۵] در اعتراض به شکنجههای زندان در ۲۱ مارس ۱۹۸۲ خودکشی کرد. کُردها وی را نماد «کاوه مُدرن» معرفی کردند.
پ.ک.ک و نوروز
ایده استفاده از نوروز به عنوان نماد هویت کُردها متعلق به عبدالله اوجالان نبود اما شخص او و پ.ک.ک به بهترین وجه از آن استفاده کردند. مضاف بر این پ.ک.ک نوروز را نه تنها روز ملی بلکه روز ایستادگی معرفی کرد. برای نمونه در ۱۳ مارس ۱۹۹۰ یکی از چریکهای پ.ک.ک به نام «کامران دیندار» در یکی از غارهای کوهستانی شهرستان ماردین کشته شد. مراسم تشییع جنازه وی در شهر نصیبین مصادف با جشنهای نوروزی بود. دراین مراسم یک دانشجو پزشکی به نام زکیه آلکان در اعتراض به ستم به خلق کُرد، دست به خودسوزی زد. در ادامه، اعتراضها به جیزره، سیلوپی و… کشید شد و منجر به کشته شدن ۴ تن و زخمی شدن ۹ تن و دستگیری ۱۳۸ تن شد. به این ترتیب «زکیه آلکان» تبدیل به نخستین زنی شد نمادی از کاوههای مدرن محسوب میشدند.
روایت دولتی ترکیه از نوروز: ارگنه کُن
در همین دهه دولت ترکیه نیز تصمیم گرفت از افسانه نوروز بینصیب نماند. اما به جای Newroz از Nevruz استفاده کرد. در ۱۹۸۵ «عبدالقادر چای» مورخ پانترکیست کتابی با نام نوروز/ ارگنهکن منتشر کرد و نوشت؛ نوروز در واقع آیینی است که ریشه در ترکان آسیای میانه داشت اما به عنوان یک جشن پس از فروپاشی عثمانی رایج شده است. وی نوشت شخص آتاترک نیز در ۱۹۲۵ در آنکارا در یک جشن نوروزی شرکت کرده بود. نظریههای عبدالقادر چای با استقبال دولت روبرو شد. در همین راستا در سال ۱۹۹۱ به تمام دوایر دولتی بخش نامههایی بدین مضمون صادر شد که آیین ترکی نوروز/ ارگنه کُن باید در تمام شهرها با شرکت افسران ارتش و کارمندان بهعنوان جشن گرامی داشته شود. به این ترتیب «آتش رسمی نوروز» در یکم فروردین برافروخته شده و مأمورین دولتی در راستای هماهنگی با مردم از آتش پریدند. به موازت آن کتاب ۲۱۶ صحنهای عبدالقادر چای به همراه ضمایم جدید در ۵۵۵ صفحه در ادارات مختلف پخش شد. چندی بعد فلسفه نوروز با گفتمان ترک ـ اسلام نیز تطبیق داده شد. در ۱۹۹۵ به دستور وزارت امور دینی تمام مساجد مؤظف به خواندن خطبه نوروز شدند. دولت ترکیه سعی کرد از طریق فستیوالهای نوروزی، جشنواره نوروزی، قرعهکشیهای نوروز و… هژمونی خود را حفظ نماید. اما پس از دستگیری عبدالله اوجالان در ۱۹۹۹ یکم فروردین (۲۱ مارس) مراسمهای نوروز تبدیل به صحنه مبارزه ملیگرایان ترک و کُرد شده است.
نتیجهگیری
همانطور که از این تاریخچه برمیآید، نوروز درواقع نه متعلق به کُردها است و نه ارتباطی با تاریخ ترکها دارد بلکه به گفته اریک هابسباوم (مورخ انگلیسی) وارد چرخهای شد که او آن را «ابداع سنت« یا «سنتهای ابداعی» نامگذاری کرده است. نوروز در تشکیل هویت فراصنفی و غیرمذهبی کُردها و از میان بردن هژمونی ناسیونالیسم ترکی اهمیت بهسزایی دارد. از سوی دیگر از منظر دولتی و به ویژه مورخین پانترکیست جایگاهی در هویت ملی ترکها ندارد، بلکه تنها به منزله یک ابزار و سلاح ایدئولوژیک مفیدی است که باید از مصادره کُردها و پ.ک.ک خارج شود.
منابع
– Gürdal Aksoy, Bir Söylence Bir Tarih: Newroz, Yurt Yayınları, ۱۹۹۸;
– Geleneğin İcadı, (Yay. Haz.: E. Hobsbawm, R. Terence, Agora Kitaplığı, ۲۰۰۶;
– Türk Dünyasında Nevruz, Üçüncü Uluslararası Bilgi Şöleni Bildirileri: 18-20 Mart 1999, Elazığ, Atatürk Kültür Merkezi Başkanlığı Yayınları;
– Abdülkadir Çay, Türk Ergenekon Bayramı Nevruz, Türk Kültürünü Araştırma
[۱] – تا سال ۲۰۱۳ استفاده از حروف WQX در ترکیه ممنوع و طبق قانون مستوجب پیگرد کیفری بود.
[۲] -به نظر میرسد سوانه نقش ضحاک و کاوه را در تاریخ جا به جا دریافته است و منظورش از ضحاک در واقع کاوه بوده است.
[۳] – رهبر قیام درسیم که در ۱۹۳۷ سرکوب شد.
[۴] – سیاست مدار و فعال سیاسی کرد ترکیه. وی که یک کرد سوسیالیست است در میان فعالان کرد با مخالفت با پ.ک.ک شناخته میشود.
[۵] – زندانی سیاسی کرد
این مقاله نخستین بار در فصلنامه سیاستنامه ۱۳۹۷ منتشر شد.
ترجمه: سالار سیفالدینی
نویسنده: عایشه حُر
منبع: پایگاه کشور