آیا پژاک گروهی مستقل است؟/«دلخواز» که بود؟

  • ۲ سال قبل

متعاقب انتشار گفتگوی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران با یکی از اعضای سابق گروه پ ک ک و بیان برخی موارد در خصوص «لیلا عفرین» از فرماندهان آن گروه، برخی از اعضای جدا شده از گروه های پ ک ک  و پژاک با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران تماس گرفتند و خواهان بیان مطالبی در این راستا شدند.

گفتگوی پیش روی نیز در خصوص یکی از فرماندهان آن گروه به نام «دلخواز بینگول» است که در مورد آن، با یکی از اعضای جدا شده آن گروه به گفتگو نشستیم.

متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:

در ابتدا از خودتان و نحوه آشنایی با دلخواز تعریف کنید.

من پیشوا اهل پیرانشهر هستم و با دلخواز بینگول نشست و برخاست داشتم و با یکدیگر گفتگوهایی داشتیم. زمانی که جذب پژاک شدم شانزده سال سن داشتم و کلاس سوم راهنمایی بودم و در مرز پیرانشهر در سال های ۶-۲۰۰۵ با پدرم کار می کردم.

آنها در مرز پیرانشهر جایی به نام گمرک باز کرده بودند و از مردم کولبر باج می گرفتند و اسم آن را گمرک یا کمک می گذاشتند.

آیا شما با شخص دلخواز صحبت دیگری داشتید؟

من تازه وارد بودم و شناختی از پ ک ک/پژاک نداشتم، گروه وابسته به عثمان اوجالان که اوجالان آنها را راست گرا و لیبرال معرفی کرده قبل از ورد من رهبری پژاک را برعهده داشتند و از پ ک ک جدا شده بودند.

گروه پ ک ک کاملا در کابوس و خط نابودی قرار گرفته بود.

پس از این مرحله جدا شدن عثمان اوجالان و نزدیک هزار کادر پ ک ک، جمیل باییک و کالکان و قره سو که اوجالان آنها را چپگرا معرفی کرده بود سعی داشتند که پ ک ک را سرپا نگهدارند.

نماینده های آنها نیز برای جمیل و همکارانش نقش بازی کرده و انجام مسئولیت می کردند، چرا که تاثیرات به قول آنها خیلی مخربی از داخل پژاک شروع شده و باید این اصلاح شوند.

دلخواز نقش نماینده جمیل باییک را ایفا می کرد، چرا که در آن سال ها اعضای ایرانی مستقر در پژاک کم یا زیاد تحت تاثیر رفرم خواهی قرار گرفته بودند.

این تاثیرات تا به امروز نیز ادامه دارد و برای همین است که هنوز پژاک هیچ استقلالی از خود ندارد و تابع دستورات جمیل و ک ج ک است.

بی اعتمادی نسبت به اعضای ایرانی هنوزهم وجود دارد. در آن سالها همه به یکدیگر شک و گمان داشتند، چه در داخل قرارگاه سیاسی و چه نظامی همدیگر را قبول نداشتند.

به اصطلاح دلخواز آمده بود که این مشکلات را حل کند و بیشتر با من در مورد پ ک ک که چطور شروع شده و اهدافش چیست، اینکه پژاک در ایران نقش مهمی دارد و همچنین اینکه در آینده این گروه بتواند فدرالیسم را در کردستان ایران ایجاد کند، صحبت می کرد.

پس برای این برنامه نیاز به اعضا و کادرهای پیشهنگ دارد که کاملا مسلط بر اهداف تعیین شده باشند.

کمی بیشتر از دلخواز برای ما تعریف کنید.

«دلخواز بینگول» اهل بینگول از توابع «ارزروم ودیاربکر»بود. خواهر او هم «روکن بینگول» بود که در سال ۲۰۱۱ در زاگرس کشته شد.

دلخواز یک پا داشت و از جمله آنهایی بود که از سوی «جمیل باییک» برای کنترل اعضا و فرماندهان پژاک به آن گروه فرستاده شده بود.

در نهایت هم دلخواز در منطقه اورامان در کمینی در کوسالان کشته شد.

او از سوی جمیل باییک در رهبری پژاک قرار گرفته بود.

کنترل کردن رهبران پژاک از جمله حاجی احمدی وخضر خرنگه و شناخت مخالفان داخلی از وظایف دلخواز به حساب می آمد.

یک روز من از دلخواز در این خصوص سئوال کردم که چرا شما به کمپ مخمور نرفته اید چون یک پا داشت و در کوهستان مشکلات متعددی برای انسانهای سالم وجود داشت چه برسد به کسی که یک پا داشته باشد، او در جواب به من گفت میدانی تسبیح چیست؟ گفتم بله، گفت شما دانه آن ومن سر تسبیح هستم.

پرسیدم چرا؟ گفت شما نمی توانید انچه را که اوجالان گفته درک وفهم کنید.

دلخواز نه تنها نتوانست چیزی را حل کند بلکه روز به روز مشکلات فرماندهان نظامی که اکثرا از ترکیه بودند وقرارگاه سیاسی هم بیشتر شد همچنان هم این مشکلات ادامه دارد.

هنوز آن گفته دلخواز را به یاد دارم که در آن جمع ما ایرانی ها را به دانه تسبیح وخود را در رأس آن فرض میکرد و البته این رویکرد همچنان هم از سوی قندیل نسبت به پژاک و اعضای ایرانی ادامه دارد.

آیا از نحوه و چگونگی ورود دلخواز به پ ک ک اطلاع دارید؟

در سال های ۹۲ به بعد که اهالی کُرد ترکیه پناهنده اروپا شده بودند، دلخواز هم از فرانسه جذب این گروه شده بود.

آن زمان سال هایی بود که پ ک ک در «لیست گروه های تروریستی اروپا» وارد شده بود.

دلخواز از ابتدا در شاخه جوانان اروپا مشغول شده بود و یکبار هم در کلاس های اوجالان در سوریه شرکت کرده بود.

کلا آنهایی که در آن سال ها در اروپا جذب «پ ک ک» شده بودند از مردم پناهجوی کُرد ترکیه بودند و دلخواز از منطقه ای که در زمان کمال آتاتورک وعثمانی مردمش قتل عام شده بودند، برخاسته بود.

در سال های اخیر نه تنها جذبی اروپا کم و وجود ندارد انهایی که پ ک ک را هم شناختند به شکلی از آن جدا شدند.

بعد از آن هم آیا دوباره دلخواز را دیدید یا خیر؟

خیر من دیگر او را ندیدم، تصویری از او در تلویزیون دیدم، او با چند نفر دیگر راهی کردستان ایران شد و در همان روزهای اول در کمینی در نزدیکی مریوان در اورامان کشته شد.

آیا به نظر شما همچنان امکان جذب افرادی از اروپا در گروه پ ک ک  وجود دارد؟

بله، پ ک ک و قندیل اوجالان را وسیله ای برای جذب از همه مناطق کرده اند، اما در سال های اخیر آنهایی که از اروپا جذب گروه شدند خیلی سریع حقیقت پشت پرده را فهمیده و از آن گروه جدا شدند یا سعی دارند راهی برای جدا شدن پیدا کنند.

آیا پژاک بر اساس آنچه که ادعا می کند مستقل است؟ به نظر شما این حقیقت دارد؟

دقیقا تاریخ تاسیس پژاک را اگر ببینید، مصادف می شود با سرنگونی صدام و ورود آمریکا به عراق.

پژاک ادعا میکند مستقل هست اما ازهمان ابتدای تاسیس توسط پ ک ک و آمریکا، این گروه بر ضد ایران و تحت کنترل قندیل و «ک ج ک» قرار داشت.

مشکلات داخلی در بین اعضای پژاک ادامه داشته ودارد و به بیانی دیگر منطقه گرایی، گروه گرایی و حتی لهجه های مختلف منطقه در بین اعضای گروه مشکلات متعددی را تا به امروز برای آنها به همراه داشته است.

اگر چنان چه یک ماه جمیل باییک و قندیل حاکمیت خود را از پژاک سلب کنند، چیزی به اسم پژاک نخواهد ماند.

قبول نکردن یکدیگر وجنگ بر سر قدرت در میان اعضا برای رهبری بر پژاک همچنان ادامه دارد.

در تاریخ پژاک که در ابتدای تاسیس آن از سال های ۲۰۰۴ اگر جزئیات وکلیات آن را ببینیم می توانیم به وضوح مشاهده کنیم که استقلالی که پژاک از خود تعریف می کند هرگز وجود نداشته ومستقل نبوده وهمیشه از بالا تحت نظر وکنترل بوده است.

از سال ۲۰۰۵ که یکسال از خروج عثمان اوجالان از گروه گذشته بود تا به امروز، هنوزهم مشکلات پژاک به مانند آن سال ها در داخل ادامه دارد.

 برای آنچه که می گویید پژاک مستقل نیست و از سوی قندیل و ک ج ک برنامه ریزی می شود مدرکی دارید؟

پژاک را «پارتی عثمان اوجالان» می گفتند، چرا که در ابتدای تاسیس آن نیز همیشه از بالا کنترل میشد.

در سال هایی که من آنجا بودم پژاک از سوی قندیل توسط عثمان، دلخواز، نورالدین صوفی کنترل میشد و در صدر آنها جمیل باییک و کالکان رهبری می کردند.

دیدگاه فرماندهان ترکیه ای در پ ک ک نسبت به اعضای ایرانی چگونه بود؟

کوچک نگریستن به اعضای ایرانی و بی اعتمادی به انها سالهاست در محیط پ ک ک ادامه داشته و دارد، گویا به این دلیل که اوجالان از ترکیه است، اعضای ترکیه ای حق دارند وعاقل ترند وشناختی بهتراز پ ک ک و اوجالان دارند پس لازم است آنها در راس رهبری وفرماندهی پژاک باشند.

به نظر شما چه عاملی سبب شد که یک نفر از اعضای پ ک ک با داشتن یک پا در کوهستان ها به ایران وارد شود؟

اختلافات میان نیروهای نظامی وقرارگاه سیاسی در آن سالها وقبول نکردن همدیگر سبب شد تا جمیل حکم دهد دلخواز با یک پای خود به ایران ومناطق مرزی در شاهو ومریوان برود، اوضاع را در کنترل قرارداده وگزارش دهد.

این در حالی بود که مشکل اساسی نحوه فرماندهی اعضای ترکیه ای بود چون ایران ترکیه نیست وتاریخ ایران تاریخ ترکیه نیست، اما امر امر قندیل و جمیل باییک بود.

جمیل بارها در تاریخ پ ک ک از دلخواز میگوید واو را قهرمان ایران وپژاک معرفی میکند در حالیکه صدها کودک ایرانی در ترکیه کشته شده اند و هنوز مکان و زمان کشته شدن ودفن آنها معلوم نیست، پس آنها چه فرقی با دلخواز داشتند؟ مگر شعار همه شما (پ ک ک) این نیست که برای کردستان می جنگید؟ پس همه باید قهرمان باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کُردی

آخرین مطالب