فرزنده مظلومی، جوان کُرد ایرانی به دلیل مشکلات مالی و نبود شغل در ایران، ناچار به مهاجرت به ترکیه و چوپانی در آنجا شد. بعد از مدتی از حضور وی در ترکیه، ارتباط خانواده با وی قطع شده و در نهایت به واسطه آشنایان مشخص شد که این جوان در جنگ پ.ک.ک با ترکیه کشته شده است. مصاحبه دیدبان حقوق بشر کردستان ایران با عثمان مظلومی برادر فرزنده مظلومی، جزئیات بیشتری از مرگ این جوان منتشر شده است.
سفر به ترکیه برای کار
عثمان مظلومی اظهار داشت که برادرش به دلیل نبود موقعیت شغلی در ایران ناچار به مهاجرت به ترکیه و مشغول شدن به کار چوپانی در آنجا شده است. او گفت «برادرم هیچ مشکلی از نظر خانوادگی نداشت و هیچ وقت هم هیچ پیش زمینه‌ای نسبت به هیچ گروه مسلحی نداشت و هیچ وقت هم پیش نیامده بود که ابراز علاقه‌ای نسبت به هیچ کدام از آنها داشته باشد و یا بخواهد فعالیتی داشته باشد.
تنها دلیلی که برادرم از ایران خارج شد این بود که بتواند مدتی را در ترکیه مشغول باشد و پولی دست و پا کند و بعد از آن هم بتواند به اروپا مهاجرت کند»…
قطع ارتباط و نگرانی خانواده
چند ماهی از رفتن برادرم گذشته بود و مدتی هم با همدیگر در ارتباط بودیم. به من گفته بود در آنجا مشغول به کار چوپانی است، ما هم به خیال اینکه برادرمان مشغول به کار است زیاد حساسیتی نشان ندادیم. اما مدتی گذشت ولی دیگر خبری از برادرمان نشد. نگران شدیم ولی فکر کردیم که شاید موفق شده است که از ترکیه خارج شود و خودش را به یکی از کشورهای اروپایی رسانده باشد. در واقع، امیدوار بودیم این اتفاق افتاده باشد.
خبر کشته شدن در جنگ با ترکیه
این انتظار ما نزدیک به ۳ ماه طول کشید اما خبری که به ما رسید به جای اینکه خبر اقامت برادرم در اروپا باشد، خبر مرگ او بود. ما از این واقعه تلخ هیچ خبری نداشتیم تا اینکه یکی از دوستانمان که او هم خیلی شوکه شده بود به ما خبر داد که آیا یکی از اعضای خانواده شما عضو پژاک شده است؟؟! ما هم چون می‌دانستیم که برادرمان تنها برای کار کردن به ترکیه رفته است و هیچ قصد و نیتی نداشته، منکر این قضیه شدیم تا اینکه خودمان هم در شبکه‌های تلویزیونی جستجو کردیم و فهمیدیم که بله! برادرمان در ترکیه کشته شده است.
شوکه شده بودیم که چگونه امکان دارد؟ چگونه او را فریب داده‌اند؟ چرا باید برادر ما در ترکیه و جنگ ارتش ترکیه کشته شود؟چطور شده بود که برادر ما که هیچ چیزی در رابطه با این گروه‌های مسلح نمی‌دانست بخواهد عضو و یا حتی کشته شود؟
به همین دلیل، من سریع خودم را به ترکیه رساندم و پس از جستجو های مختلف بیمارستانی که جسد برادرم در آن جا بود را پیدا کردم. اما متاسفانه پلیس ترکیه در آنجا به من گفت که برادرت در جنگ کشته شده ولی جنازه او را نمی‌توانیم به شما تحویل دهیم! یعنی من حتی جنازه برادرم را در کشورم دفن نکردم!!
سکوت پ.ک.ک
به همین دلیل مجبور شدیم که او را در خاک ترکیه دفن کنیم. بعد از آن هم پیگیر شدم که برادر من چگونه و به چه دلیل عضو این گروه پ.ک.ک شده است! اما هیچ کس هیچ پاسخی به من نداد. عناصر پ.ک.ک تا به امروز هیچ خبری به ما ندادند و هیچ دلیلی برای کشته شدن برادر من ارائه نکردند. یعنی یک نفر از این گروه حتی با خانواده ما تماس نگرفته است. من نمی‌دانم برادرم چرا و چگونه عضو پ.ک.ک و سپس در این گروه کشته شده است. جان برادر من و اعصاب خانواده نیز برای این گروه اصلا اهمیت ندارد.
برادر من آن زمان خیلی جوان بود. تازه سربازی را به اتمام رسانده و موفق به دریافت گذرنامه شده بود. به خیال خودش فکر می‌کرد می‌تواند هر طور شده است مهاجرت کند. اما نمی‌دانست در این مسیر امکان دارد که طعمه پ.ک.ک/پژاک شود. این گروه‌های جهنمی، تمام مسیر زندگی این جوان را عوض کردند. زندگی‌ای که برای آنها هیچ اهمیتی ندارد و بسیار راحت آنها را فدای افکار بیمار خود می‌کنند.
برادر من یک ایرانی بود، چرا در ترکیه کشته شود؟! چه دلیلی دارد در ترکیه بجنگد؟! این سوالات روزمره من است. اصلا چرا باید در مرز ایران، بیکاری وجود داشته باشد تا یک جوان کُرد برای کار به ترکیه برود و در چنگال پ.ک.ک کشته شود؟
