«ذلکیف» کیست؟/ سرنوشت کسانی که مخالف«پ ک ک و اوجالان»فکر میکنند چه می شود؟

  • ۲ سال قبل

متعاقب انتشار گفتگوی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران با تعدادی از اعضای سابق گروه پ ک ک و بیان برخی موارد در خصوص فرماندهان آن گروه از جمله «لیلا عفرین»، «حسن محمودی»، «شورش بوکان»، «اوین سنه» و «دلخواز بینگول»، برخی دیگر از اعضای جدا شده از پ ک ک/ پژاک با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران تماس گرفته و خواهان بیان مطالب بیشتری در این راستا شدند.

گفتگوی پیش روی نیز در خصوص یکی از فرماندهان آن گروه به نام «ذلکیف» است که در مورد وی، با یکی از اعضای جدا شده آن گروه به گفتگو پرداختیم.

متن کامل گفتگو به شرح زیر است:

در ابتدا خودتان را معرفی کنید، اهل کجا هستید و از چه زمانی از «پ ک ک» جدا شدید و در خصوص «ذلکیف» که یکی از فرماندهان آن گروه بود هم توضیح بدهید.

کد سازمانی من شاهین ماکو هست و سال ۲۰۱۲ از پ ک ک جدا شدم.

آنها ما را برای آموزش ابتدایی به منطقه گاره فرستاده بودند و من اولین مرتبه او را آنجا دیدم که مسئول کمپ تکوشین ومیرخواص بود، «ذلکیف» درس تاریخ را در دوره آموزشی«پ ک ک» تدریس می کرد.

خاطرم هست که او در مورد حذف مخالفان درون سازمانی در پ ک ک برای ما میگفت که چگونه گروه مخالفان خود را حذف میکند! در اصل این گوشزد و هشداری بود برای ما که تازه عضو شده بودیم.

«درسیم» وبیشتر مردم آنجا «تونجلی »به دلیل فشارها وقتل عام های دولت ترکیه در زمان کمال آتاترک به اروپا مهاجرت کرده بودند، او نیز یکی از آنها بود.

فرمانده «ذلکیف» در اروپا جذب پ ک ک شد و به سوریه نزد اوجالان رفت.

سیر حرکت و پیشرفت این فرمانده «پ ک ک» چگونه بود و در چه بخش هایی فعالیت می کرد؟

همانطور که گفتم در حوزه آموزشی مشغول بود و درس تاریخ را تدریس می کرد. محل خدمت او هم منطقه گاره بود، چرا که گاره بیشترین کمپ های آموزشی را در خود داشت. من هم بعد ازاتمام دوره آموزش در آن منطقه ماندم وتابور سیانه (گروهان ۱۵ نفره).

«ذلکیف» در تاریخ پ ک ک از سمیر یا باقی میگفت اما مشخصا نمیگفت که او چگونه حذف شده، چرا که سمیر را خود او کشته بود.

به همین دلیل «ذلکیف» چند سالی را در زندان گذراند باردگیر به پ ک ک برگشت ودر مجلس آن جا گرفت.

جالب اینجاست که اگر «ذلکیف» اهل ایران بود واز زندان آزاد میشد، پژاک تعجب میکرد و وصله جاسوسی به آن فرد میزد.

او کاره ای نبود اما در همه کارها هم بود، به نوعی از سوی «جمیل باییک» نقش جاسوس در بخش های مختلف گروه و ارائه گزارش به قندیل را داشت و خود را محافظ «پ ک ک» میدید.

این را هم اضافه کنم که فرمانده «ذلکیف» مدتی هم در محاکم نظامی «ه پ گ» مشغول فعالیت بود.

خاطره ای از این فرد در زمان حضورتان در گروه دارید.

بله من اولین مرتبه «رضا التون» را که دیدم او تازه محاکمه شده بوده ودر منطقه گاره بود، ذلکیف با او خیلی صمیمی بود گویا از همان اوایل واروپا با یکدیگر بودند واصالتا هم هر دوی آنها درسیمی بودند.

بعدها فهمیدم هر دوی آنها نقش فعالی در ترور مخالفان درون سازمانی در داخل وخارج داشته اند. «ذلکیف»همیشه با رضا التون بود.

نحوه نشانه گیری او با اسلحه مخصوصا کلت کمری معلوم بود که در ترور کردن و حذف مخالفان خبره بوده و هستند.

یکبار از او پرسیدم چطور سمیر را کشتی گفت خیلی راحت با اسلحه وارد خانه شدم واو را کشتم حالا هم اگر لازم باشد این کار را میکنم.

در پایان این گفتگو اگر از «پ ک ک» وپژاک نکته ای موضوعی دارید، بفرمایید.

من یک عضو ایرانی در پ ک ک بودم که فریب اعضای پژاک را خوردم.

آنها میگفتند که ما بر ضد ایران میجنگیم، اما اینطور نبود. من تا آن زمان نه اسلحه ای دیده بودم و نه از آن گروه ها خبری داشتم، فقط در منطقه ما که منطقه ای مرزی است نام آنها را شنیده بودم.

یکبار هم در هنگام چرای گوسفندان آنها یک گوسفندم را به زورگرفتند سپس گفتند بگو گرگ خورده است!

دفعه دومی که به سراغم آمدند گفتند نمیخواهی اینده ای بهتر وکاری بهتر داشته باشی؟ من ترسیده بودم گفتم چرا که نه.

آنها من را با خود بردند یادم است گوسفندان را ول کردم وهیچ اطلاعی هم به خانواده ندادم! وقتی برگشتم پدرم گفت بعد از یک روز ما گوسفندها را پیدا کردیم.

خلاصه خواستم بگویم آنها از کودکان این مناطق نهایت استفاده را میبرند مانند من که به گاره وسپس جودی در ترکیه فرستاده شدم. خدا کمکم کرد واز مرگ نجاتم داد.

همچنین این را هم بگویم که «پ ک ک» هیچ عقیده وفکری را به غیر از آنچه خودش می گوید قبول ندارد، امثال سمیرها که ادعا داشتند او از اوجالان بهتر هستند حذف درون سازمانی شدند.

از سوی دیگر هم «پژاک» فقط کارش جذب نیرو برای پ ک ک است که دست آخر آنها را هم که با ادعای جنگ با ایران جذب کرده بود به ترکیه و سوریه اعزام میکند!

فکر میکنم که مردم دیگر آنها را خوب شناخته اند واعتمادی به این گروه ها ندارند.

جای تاسف دارد که بگویم خیلی از خانواده ها به برای جلوگیری از ربوده شدن کودکانشان به شهرها مهاجرت کردند.

به نظرم لازم است دولت ایران در این موضوع به صورت جدی وارد عمل شود.

آنها مردم را تهدید می کنند وباج میگیرند وحتی طلبه روستای ما را در مقابل چشم همسر فرزندانش به قتل رساندند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کُردی

آخرین مطالب