هر چند امروزه بسیاری از گروههای بینالمللی شناخته شده به عنوان گروه های تروریستی، چه گروه های مخالف کشورها و چه کارتلهای قاچاق انسان و مواد مخدر رویکرد خود را در استفاده از کودکان تغییر دادهاند، اما هنوز گروههایی مانند پ.ک.ک و پژاک کودکان را به عنوان سربازان جنگی و اولین قربانیان خود انتخاب میکنند.
این در حالی است که کنوانسیونهای مختلف بینالمللی، استفاده از کودکان و نوجوانان را در میادین جنگی ممنوع کرده است.
البته ادامه استفاده از کودکان در جنگ از سوی پ.ک.ک یکی از دلایل شکست آشکار سیاستهای این گروه در افکار عمومی کردهاست.
شکست پ.ک.ک در اقناع افکار عمومی کردها، آنها را بر ادامه سیاست کودک ربایی و استفاده از آنها به عنوان کودک سرباز مصممتر کرده است.
در پیشنویس کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل، «کودک سرباز» به کسی گفته میشود که کمتر از ۱۸ سال سن دارد و به عضویت ارتش یا نیروهای شبهنظامی در میآید.
این تعریف تنها شامل کسانی نمیشود که اسلحه به دست میگیرند یا مین خنثی میکنند، بلکه مواردی چون آشپزی، باربری، پیامرسانی، جاسوسی، سوءاستفاده جنسی را نیز در بر میگیرد.
اغلب این کودکان با زور و تهدید، وابستگی به مواد مخدر یا پرداخت پول به کار گرفته میشوند.
از آنجا که کودکان خیلی راحت تحت تاثیر قرار میگیرند به راحتی هم در دام پ.ک.ک گرفتار میشوند. برای نمونه در راه مدرسه دزدیده میشوند یا آنها را فریب میدهند، یا خانواده مستأصل از فقر را راضی میکنند که فرزندان را با مبلغی ناچیز در اختیار آنها قرار دهند.
از سوی دیگر پ.ک.ک با قربانی کردن کودکان به راحتی میتوانند به اهداف خود برسند، چرا که کودکان نسبت به بزرگسالان برداشت کمتری از فاجعه در میادین جنگی دارند و به عبارتی دیگر جسورتر هستند.
گاهی کارهای خطرناکی را انجام میدهند که بزرگسالان حاضر به انجام آن نیستند. جاسوسی میکنند، یا مواد منفجره را براحتی حمل میکنند.
یکی از همین کودکان «الیاس حکیمی» است که در راه مدرسه توسط عناصر پژاک ربوده شد.
متن کامل گفتگو با پدر الیاس حکیمی به شرح زیر است:
نه خانواده ما و نه خود الیاس هیچگونه علاقه و اطلاعی از ماهیت پ.ک.ک و پژاک نداشتیم پسر من تنها ۱۳ سال سن داشت که توسط پژاک ربوده شد.
زمانی که ما خبردار شدیم دنبالش رفتیم اما وقتی که به مقر پژاک در قندیل رفتیم گفتند که پسرتان در حال آموزش است بعد از آن اجازه می دهیم که با او ملاقات کنید، اما من نمیخواستم به هیچ وجه پسرم در میان آنها باشد چه برسد به اینکه او را آموزش هم بدهند!
تمام تلاشهای ما بی فایده بود بعد از آن هم پنج، شش بار دیگر به مقرهای آنها مراجعه کردیم و حتی زمانی که از طریق مراجعه به قندیل جواب درستی به ما ندادند تصمیم گرفتیم که به ترکیه برویم و از طریق دفاتر حزب ه.د.پ که وابسته به پ.ک.ک است فرزند خود را مطالبه کنیم، اما متاسفانه در آنجا هم به هیچ نتیجه ای نرسیدیم.
الان نزدیک به ده سال است که چشم انتظار فرزندمان هستیم و این سوال جدی را داریم که چرا پ.ک.ک و پژاک پاسخگوی ما نیستند؟! چرا حال و روز خانوادهٔ ما و هیچ خانواده دیگری برای آنها کمترین اهمیتی ندارد؟!