خردل در ریهها، خیانت در پشت سر، و سکوتی که از سوی مدعیان شنیده میشود…
سردشت هر سال در هفتم تیر، دوباره کشته میشود
زخمی که هنوز میسوزد
یادداشتی به مناسبت سالروز بمباران شیمیایی سردشت
ابراهیم تیموری از سردشت
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران – ۷ تیر ۱۴۰۴
در هفتم تیرماه ۱۳۶۶، آسمان سردشت تیرهتر از همیشه شد. نه بهخاطر ابرهای بارانی، بلکه بهواسطهی بمبهایی که مرگ و درد را با خود آوردند. گاز خردل بیرحمانه بر پیکر کودکانی نشست که در کوچهها بازی میکردند؛ بر شانههای مادرانی که به زندگی چنگ میزدند؛ و بر چهرهی پیرمردانی که تنها آرزویشان، اندکی آرامش بود. آن روز، نه فقط یک شهر، بلکه خودِ انسانیت قربانی شد.
سردشت، نخستین شهر غیرنظامی جهان در دوران معاصر بود که با سلاح شیمیایی هدف قرار گرفت. فاجعهای فراموشناشدنی؛ زخمی که هنوز، پس از گذشت دههها، میسوزد و نفسهای هزاران بازماندهاش هنوز بوی خردل دارد.
اما جنایت فقط از آسمان نیامد. خنجری از پشت نیز فرود آمد؛ خیانتی که در پناه کوهها رقم خورد. خیانتی به نام کرد، اما علیه کرد. احزابی چون حزب دمکرات کردستان ایران و کومله، بهجای ایستادن در کنار مردم خویش، در کنار دشمن متجاوز ایستادند. آنها سلاح بهدست گرفتند، اطلاعات دادند، زندان ساختند، و حتی اهداف نظامی برای صدام تعیین کردند. این گروهها به مزدوران صدام بدل شدند؛ شریک جرم در خون کردها.
مردم کرد ایران هرگز این خیانت را از یاد نبردهاند. هر زخمی که هنوز بر تن یک بازماندهی شیمیایی مانده، گواهیست بر این حقیقت که برخی مدعیان آزادی و حقوق کردها، در واقع اسیر جاهطلبیهای کودکانهاند و همچنان بر طبل خیانت میکوبند.
قتلعام مردم بیدفاع کرد در دوران جنگ ایران و عراق پایان نیافت؛ داستان کردکشی هنوز ادامه دارد. امروز، پژاک مردم غیرنظامی را ترور میکند و چهرههایی چون حسین یزدانپناه در کمپ جهنمی «پاک»، تحت حمایت طایفه بارزانی، دختران و پسران کرد را با خشونت و آزاری بیسابقه مواجه میسازند. بله، داستان کردکشی هنوز پایان نیافته است.
در سالروز آن فاجعه، بار دیگر با چهرهی همان خیانت روبهرو هستیم؛ احزابی که نه در کنار مردم ایران، بلکه در صف رژیم تجاوزگر اسرائیل ایستادهاند؛ رژیمی که خاک وطن را هدف گرفته است. این گروهها، بار دیگر امنیت مناطق کردنشین را فدای مطامع سیاسی و دلارهای دشمن میکنند. وقتی به بیمارستانی در کرمانشاه حمله نظامی میشود، کوچکترین واکنشی از سوی این مدعیان حقوق کردها شنیده نمیشود.
چه تهوعآور و تلخ است سیاستی که انسانیت را در مسلخ قدرت ذبح میکند.
و چه دردناک است زخمی که هنوز، پس از سالها، میسوزد…